حکمت تلاوت قرآن

یکی از وظایفی که در قرآن برای پیامبر اکرم (ص) ذکر شد تلاوت آیات الهی برای مردم است « یتلو علیهم آیاته » و هر مسلمانی نیز برای اینکه با قرآن انس بگیرد باید قرآن را تلاوت کند و آداب و احکام نسبت به آنرا رعایت نماید و البته تلاوت قرآن ضمن آنکه احکام و آدابی دارد از حکمت خاص نیز برخوردار است در حکمت تلاوت گفته اند به گونه ای قرآن را باید تلاوت کرد که معبود رامشاهده نماید چون قرآن تجّلی حقتعالی است و باید قلب و جان خویش را به گونه ای مهیا سازد که متجلّی را هنگام تلاوت مشاهده نماید و این نکته بسیار مهم است که هنگام تلاوت احساس حضور و شهود و نزدیکی نماید . با چنین قرب و نزدیکی هیچگاه انسان احساس وحشت و اضطراب نخواهد نمود چه اینکه از امام سجاد (ع) نقل شده که فرمود « لومات من بین المشرق و المغرب لما استوحشتُ بعد ان یکون القرآن معی [1] . اگر همهء مردمی که بین مشرق و مغرب عالم وجود دارند از بین بروند و کسی روی زمین نباشد و من تنها باشم، اگر قرآن با من باشد هرگز احساس

وحشت نمی کنم » پس زمانی که انسان با تلاوت قرآن با چشم دل صاحب تجّلی را مشاهده کند به حکمت تلاوت قرآن رسیده است و همین حکمت در عبادت هم بیان شده به این معنا که عابد در عبادت ، ، معبود را در ضمیر خود مشاهده نماید البته تلاوت هم نوعی عبادت است و این حقیقت می تواند برای کسی که به تلاوت آیات مشغول می باشد تحقق یابد و بسیار واضح و روشن است که هر چه معرفت و شناخت انسان و آمادگی روحی بیشتر باشد این احساس حضور و شهود بیشتر برای انسان بدست می آید.
و برای اینکه انسان مؤمن به این حکمت که مشاهدهء متکلم و معبود است نائل شود باید فقط حق را دوست داشته باشد و غیر حق را در دل راه ندهد و در این صورت هیچگاه نگران و مضطرب نخواهد بود امام حسن (ع) در دعای عرفه می فرماید: آن کس که تو را نیافت چه چیز یافته و آن کس که تو را یافت چه چیز را نیافته؟ و قطعاً هرکسی که به جای تو به دیگری تن دهد و دیگری را برگزیند خسارت دیده است " ماذا وجد مَن فقدك، وماالذی فقدمنوَجَدك. لقد خابَ مَن رَضِیَدونک بدلاً " و در حالات امام سجاد (ع) وارد شده که " کان «علیه السلام» اذا قرأ « مالک یوم الدین » یکرّرها حتی کاد ان یموت "[2] آن حضرت هرگاه آیهء « مالک یوم الدین » را تلاوت می کرد آنقدرتکرار می کرد که نزدیک بود جان از بدنشان مفارقت کند .
علی (ع) دربارهء تجّلی خداوند بر قرآن فرمود : " فتجلي لهم سبحانهفي كتابه مـن غير ان يكـونـوا راوه " [3]  یعنی خدای تعالی در این کتاب برای بندگانش تجلی کرده و آنان کتاب خدا را می نگرند و می خوانند اما خدا را نمی بیند.
 تجلّی از زیباترین و ظریفترین تعبیرات در فرهنگ غنی اسلام است و معنای آن این است که خدای بزرگ حقیقتی را از جهان غیب تنزّل داده ، پایین می آورد و برای ما تبیین می کند و واضح است که تجّلی غیر از تجافی است زیرا قرآن که در ماه رمضان نازل شد، در عین حال که حقیقت آن نزد خدا همیشه خواهد بود رقیق شده و تنزل کرده و به صورت لفظ درآمده تا انسان بتواند آن را تلاوت کند و مورد استفاده قرار دهد و امّا تجافی آنست که وقتی پایین می آید دیگر بالا نیست مثل باران زیرا وقتی که باران نازل می شود و می بارد زمانی که بالا است دیگر پائین نیست و وقتی پائین است بالا نیست.
 از نمونه های تجّلی می توان تجلی ملک الموت را یاد نمود که برای محتضر تجلی می کند در عین حال که در جایگاه رفیع خود می باشد و در تعبیر معصوم (ع) آمده که فرمود: " تجلي ملك الموت یقبضها مِن حجب الغيوب ، و رماها عن قوس المنايا بأسهم وحشةالفراق "[4] « روزی که فرشتهء مرگ ، عزرائیل از پشت پرده های غیب برای قبض ارواح متجلّی شود» ، سپس امام فرمود خدایا در آن روز به ما رحم کن .
و از نمونه های دیگر تجلّی در قرآن دربارهء حضرت موسی (ع) می باشد که خدای متعال می فرماید " فلما تجلـّی ربّهللجبل جعله دکّا و خَرَّ موسی صعقا " [5] آنگاه که نور تجّلی خدا بر کوه تابش کرد آن را متلاشی ساخت و موسی بی هوش افتاد.
پس کسی که قرآن را تلاوت می کند باید سعی کند به حکمت و باطن هنگام تلاوت دسترسی پیدا کند در این هنگام است که با فرشتگان که سفرای الهی هستند محشور خواهد شد چه اینکه در روایتی آمده است که معصوم فرمود :
الحافظ للقرآن العاملبه مع السفرة الكرامالبررة "[6]
 
عظمتی که برای قرآن کریم ذکر شده نشانگر آن است که باطن قرآن در قیامت از صف مسلمانان ، پیامبران ، فرشتگان ، علماء و شهداء مانند انسانی نورانی با چهره ای روشن از کنار همه می گذرد که هنگام عبور هر گروهی می گویند ما او را می شناسیم او از ماست ولی از همه آنها می گذرد تا به پیشگاه خدای عزّوجل می رسد. و به همین جهت این قرآن کسانی را که جایگاه و حرمت آنرا حفظ کردند شفاعت می کنند و شفاعتش هم نزد خدای بزرگ پذیرفته می شود. از اینرو مواجهه ما با قرآن باید بسیار مؤدّبانه و محترمانه باشد و همواره باید سعی کنیم خود را به قرآن عرضه کنیم که اگر میان روح و جان ما با قرآن سنخیت و هماهنگی برقرار شد معلوم می شود که آن شخص جایگاه خوبی دارد و در صورتیکه ناهماهنگی و ناهمگونی میان روح و جان ما با قرآن بود روشن می شود که مرتبتی در نزد خدای متعال نداریم و باید بیشتر به فکر تفکّر و عمل بر طبق دستورات قرآنی باشیم تا روح و زندگی خود را قرآنی نمائیم.
خدای متعال ما را با قرآن و عترت که مورد سفارش پیامبر اکرم (ص) می باشد محشور فرماید .
 
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
 
 


[1]کافی ج 2 ص 602           
[2] کافی ج2 ص 602                     
[3]نهج البلاغه خطبه 147                  
[4]صحیفه سجادیه دعای 42           
[5]اعراف آیه 143                   
[6] کافی ج 2 ص 603                  
تاریخ ارسال: شنبه 16 ارديبهشت 1391 ساعت: 17:28 |تعداد بازدید : 1397 نویسنده :

موقعیت استثنایی کعبه در کره زمین

 

وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ (٩٠)آلآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ (٩١)فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ (٩٢)    سوره یونس

« و بني اسرائيل را از دريا عبور داديم. فرعون و سپاهيان وي بيدرنگ مسلحانه و فراتر از حد خود آنها را دنبال کردند، تا وقتي که داشت غرق ميشد گفت: ايمان آوردم به اينکه خدائي غير از خدائيکه بني اسرائيل (فرزندان يعقوب) به او ايمان اوردند وجود ندارد و هميشه مسلمان خواهم بود ـــ حالا! در حاليکه تا پيش از اين از سپردن بني اسرائيل سرباز زدي و هميشه نيز مفسد بودي ـــ امروز فقط بدن تو را نجات ميدهيم تا براي افراد پس از خودت درسي باشد. هر چند خيلي از مردم از آيات ما غافلند».

واژه فرعون در لغت بمعني: ساختمان باشکوه است. بعد به فرمانروايان مصر اطلاق شده، که اشاره ضمني و تلويحي بوده به ساختمانهاي بلند بالا و باشکوه آنها. تصويري که ميبينيم تصويرهمان فرعوني است که در زمان موسي بوده و از سپردن بني اسرائيل به موسي سرپيچي کرده و موسي و همراهانش را تعقيب کرده و در دريا غرق شده. او رامسز دوم نام داشته است. پس از غرق شدن افراد باقيمانده دستگاه فرعون که با وی در تعقیب موسی نبوده اند او را از آب گرفته و موميائی ميکنند، و امروزه در معرض تماشای جهانيان است. چيزی که 1400 سال پيش قرآن آن را پيش بينی کرده است

تاریخ ارسال: شنبه 2 ارديبهشت 1391 ساعت: 23:6 |تعداد بازدید : 1462 نویسنده :

هشدارهاي قرآن به انسان در مورد شيطان

 

قرآن در آيات متعددي از شيطان به عنوان دشمن آشكار انسان معرفي نموده و مي‏فرمايد: ان الشيطان للانسان عدو مبين؛ «شيطان دشمن آشكار انسان است.» و در هشداري ديگر مي‏فرمايد، بني آدم شيطان شما را فريب ندهد آن گونه كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد.
قرآن در هشدار ديگري مي‏فرمايد: «هر كس شيطان را به جاي خداوند به عنوان ولي و سرپرست خود انتخاب كند زيان آشكاري كرده است.»
و درباره پيروان شيطان مي‏فرمايد: «هر آينه جهنم را از تو و بندگاني كه از تو پيروي كنند پر خواهم كرد.» در اينجا يك سؤال مطرح مي‏شود و آن اينكه با توجه به اين همه هشدارهاي قرآني و انبياء و ائمه معصومين عليهم السلام و پيامدهايي كه پيروي از شيطان دارد چرا انسان‏ها به اين هشدارها بي توجه هستند؟
در پاسخ بايد بگوييم كه چند عامل موجب اين بي‏توجهي شده است:
1- شيطان آنچنان مخفي و پنهان در انسان نفوذ مي‏كند كه انسان فكر مي‏كند اين خود اوست كه چنين تصميمي را گرفته است و دشمني را احساس نمي‏كند.
2- راه شيطان راه آسان و همواري است. حضرت علي عليه السلام مي‏فرمايد: «بدانيد كه شيطان راه خود را آسان و هموار مي‏سازد تا به راحتي و آساني به دنبال او برويد و از او پيروي كنيد.»
3- فوري نبودن نتايج پيروي از آن دشمن خطرناك. يعني اغلب نتايج بنيان كن پيروي از نفس اماره و شيطان، چنان فوري نيست كه انسان با چشيدن طعم تلخ آن در برابرش مقاومت ورزد.
4- لذت گرايي افراطي كه قواي مقاومت را از انسان مي‏گيرد.
5- تنوع و انعطاف پذيري شگفت انگيزي كه در شيطان نيز يكي از عوامل تاثيرپذير انسان از برنامه‏هاي شيطان است. قرآن در آيات متعددي از شيطان به عنوان دشمن آشكار انسان معرفي نموده و مي‏فرمايد: ان الشيطان للانسان عدو مبين؛ «شيطان دشمن آشكار انسان است.» و در هشداري ديگر مي‏فرمايد، بني آدم شيطان شما را فريب ندهد آن گونه كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد. قرآن در هشدار ديگري مي‏فرمايد: «هر كس شيطان را به جاي خداوند به عنوان ولي و سرپرست خود انتخاب كند زيان آشكاري كرده است.» و درباره پيروان شيطان مي‏فرمايد: «هر آينه جهنم را از تو و بندگاني كه از تو پيروي كنند پر خواهم كرد.» در اينجا يك سؤال مطرح مي‏شود و آن اينكه با توجه به اين همه هشدارهاي قرآني و انبياء و ائمه معصومين عليهم السلام و پيامدهايي كه پيروي از شيطان دارد چرا انسان‏ها به اين هشدارها بي توجه هستند؟ در پاسخ بايد بگوييم كه چند عامل موجب اين بي‏توجهي شده است:

 

 1- شيطان آنچنان مخفي و پنهان در انسان نفوذ مي‏كند كه انسان فكر مي‏كند اين خود اوست كه چنين تصميمي را گرفته است و دشمني را احساس نمي‏كند.

 2- راه شيطان راه آسان و همواري است. حضرت علي عليه السلام مي‏فرمايد: «بدانيد كه شيطان راه خود را آسان و هموار مي‏سازد تا به راحتي و آساني به دنبال او برويد و از او پيروي كنيد.»

 3- فوري نبودن نتايج پيروي از آن دشمن خطرناك. يعني اغلب نتايج بنيان كن پيروي از نفس اماره و شيطان، چنان فوري نيست كه انسان با چشيدن طعم تلخ آن در برابرش مقاومت ورزد.

 4- لذت گرايي افراطي كه قواي مقاومت را از انسان مي‏گيرد.

 5- تنوع و انعطاف پذيري شگفت انگيزي كه در شيطان نيز يكي از عوامل تاثيرپذير انسان از برنامه‏هاي شيطان است.

تاریخ ارسال: شنبه 2 ارديبهشت 1391 ساعت: 23:1 |تعداد بازدید : 968 نویسنده :

قرآن از نظر علم ریاضی

اطلاع چندانی در دست نیست، ولی از آنجا که سیوطی در کتاب الاتقان فی علوم القرآن به این موضوع پرداخته، می‌توان دریافت که این موضوع چندان غریب نبوده. با این حال توجه جدی به این موضوع در دهه هفتاد میلادی، با ادعاهای رشاد خلیفه آغاز شد. او ادعا کرد که نظمی رادر قرآن کشف نموده‌است که ویژگی خاص قرآن بوده و یکی از بزرگترین وجوه اعجاز آن به شمار می‌رود.

کشف رابطه ریاضی در قرآن، موجب گردید که برخی از پژوهشگران مسلمان برای کشف اسرار و رموز بیشتری از قرآن به آمارگیری از تعداد حروف و کلمات قرآن بپردازند. برخی از شاگردان یا پیروان رشاد، چون «عبدالله آریک» با چاپ کتابی، نظریات او را در باب «عدد نوزده» تکمیل نمودند. با اینحال برخی دیگر از اندیشمندان اسلامی نیز بودند که به طرح نظریات جدید ریاضی و مستقل از رشاد پرداختند.

پس ازآنکه رشاد خلیفه، نظریاتش را بسط داد، با استفاده از همان نظریه ریاضی، دو آیه آخر از سوره توبه در قرآن را تحریف‌شده و افزوده شده دانست،[۱][۲] و نهایتاً ادعا نمود خداوند او را رسول میثاق نموده است و نام او در قرآن کد شده است. خلیفه همچنین از سایر متون مذهبی در کنار قرآن مثل «سنت پیامبر» و «احادیث» به عنوان منابع جعلی نسبت داده شده به محمد و در تضاد با قرآن، یاد کرد و کشف واقعیت این متون و آموزه‌های جعلی را از وظایف رسالت خویش دانست.[۳] .[۴] این امر موجب شد تا محققین اسلامی شروع به نقد نظریه رشاد و دیگر همکاران و پیروان نظریات او نموده و ادعاهای وی را انکار کنند.[۵]

جدای از درستی یا نادرستی، نظریات ریاضی در حیطه قرآن قابل بررسی و تامل است. بخصوص آنکه در این میان، نظریات دیگری پدید آمدند که اگرچه از دیدگاه ریاضی به قرآن پرداخته‌اند اما کاملاً مستقل از نظریه رشاد و عدد ۱۹ وی بوده‌اند، از آن جمله می‌توان از مهدی بازرگان، نام برد که تاکنون نظریه‌اش مورد تعرض جدی مخالفان واقع نشده‌است.[۶]

تناسب تعداد تکرار واژه‌ها

پژوهشگرانی چون عبدالعلی بازرگان و عبدالرزاق نوفل، تعداد دفعات تکرار واژه‌هایی را در قرآن به صورت ویژه‌ای یافته اند. برخی از این واژه‌ها به شرح زیر اند:[۷][۸][۹][۱۰]

  • واژه «یَوم» (به معنای روز) در قرآن ۳۶۵ با تکرار شده که برابر تعداد روزهای سال است.[۱۱]
  • واژه «شَهر» (به معنای ماه) در قرآن ۱۲ بار تکرار شده که برابر تعداد ماه‌های سال است.[۱۲]
  • واژه «صلوة» (به معنای نماز) ۵ بار در قرآن به کار رفته که برابر تعداد نمازهای یومیه مسلمانان است.
  • واژه «امام» ۱۲ بار (هم به صورت جمع و هم مفرد) در قرآن آمده که برابر تعداد امامان شیعیان دوازده‌امامی است و با حدیث جابر ارتباط دارد. مثلا در آیه ۱۲ سوره یس آمده است: «و ما هر چیزی را در امام روشنگری جمع نموده‌ایم.»[۱۳] یا در آیه ۴۱ سوره القصص آمده است: «و آنان [فرعون و یارانش] را امامانی خوانديم كه به سوى آتش دوزخ دعوت مى‏كنند، و روز قيامت يارى نمى‏يابند.»[۱۴]

 

برابری‌های تکرار دو واژه مرتبط

  • تعداد واژه‌های «رجُل»[۱۵] (به معنای مرد) و «امراة»[۱۶] (به معنای زن) با هم برابرند و هرکدام ۲۴ بار آمده‌اند.
  • تعداد عین واژه‌های «ملائكه» (به معنای فرشتگان) و «شیطان» با هم برابرند و هرکدام ۶۸ بار آمده‌اند. اگر مشتقات آنان را هم به شمار آوریم، باز هم برابر هستند. (۸۸ بار)
  • تعداد واژه‌های «دنیا» و «آخرت» با هم برابرند و هرکدام ۱۱۵ بار آمده‌اند.
  • تعداد واژه‌های «الحسنات» (به معنای نیکی‌ها) و «سیئات» (به معنای گناهان) با هم برابرند و هرکدام ۱۸۰ بار آمده‌اند.
  • تعداد واژه‌های «الحیاه» (به معنای زندگی) و «الموت» (به معنای مرگ) با هم برابرند و هرکدام ۱۴۵ بار آمده‌اند.

نظریه رشاد خلیفه

در سال ۱۹۷۲(میلادی) میلادی رشاد خلیفه مقاله‌ای منتشر کرد بنام «عدد۱۹، معجزه عددی در قرآن» و پس از آن در کتاب خود[۱۷] نظریه خود، مبنی بر کشف یک رابطه ریاضی در تعداد سوره‌ها، آیه‌ها، کلمات و حروف کتاب قرآن را رونمایی کرد. او انگیزه خود را اثبات اعجاز و غیر بشری بودن قرآن خواند تا بدین ترتیب اثبات کند که قرآن همانند انجیل نوشته دست بشر نیست و انشای خداوند است.

وی ادعا نمود که با استفاده از رایانه ارتباط عددی ویژه‌ای را در متن قرآن یافته‌است که با عدد ۱۹ مذکور در سوره ۷۴ (مدثر) ارتباط دارد. حروف مقطعه یکی دیگر از اساس نظریه اوست.

او در شروع کار خود تعداد حرف «ق» را در دو سوره‌ای که با این حرف از حروف مقطعه شروع می‌شوند (سوره‌های «شوری» و «ق») را بررسی نمود که نتیجه بررسی او این بود که تعداد این حرف در هر دو سوره یکسان و ۵۷ بار تکرار شده‌است، یا به عبارتی مجموعاً ۱۱۴ بار در دو سوره که این عدد با تعداد سوره‌های قرآن برابر است. از طرفی برابر بودن مقدار ابجدی کلمه «مجید» (که صفت قرآن در همان ابتدای سوره «ق» است) با عدد ۵۷ و برابر بودن تعداد تکرار کلمه «قرآن» در کل سوره‌های قرآن با این عدد، عقیده او را به وجود یک رابطه ریاضی در قرآن تقویت نمود.[۱۸]

رشاد به آیات ۱۹ تا ۲۱ سوره مطففین استناد می‌کند و آن را اینگونه ترجمه می‌کند کتابٌ مرقُوم * یُشهدُهُ المقرّبون (ترجمه: کتابی است که با اعداد بنا شده*تا بوسیله کسانی که به من نزدیک هستند مشاهده شود)[مطففین - ۲۱-۲۰] [۱۹][۲۰]

عبدالعلی بازرگان فرزند مهندس مهدی بازرگان با تایید نظریه رشاد خلیفه چنین می گوید:[۲۱]

ملاحظات « رشاد خليفه » محقق مصري ، در كشف كد رياضي قرآن ( هرچند بعد ها ادعاهاي باطلي كرد و برخي يافته هايش جاي چون و چرا دارد ) حقايق غير قابل انكاري را آشكار ساخت. مضرب مشترك بودن عدد ۱۹ در ۲۹ سوره اي كه با حروف مقطعه آغاز مي شوند ، و صدها شاهد آماري براي اثبات اين نكته و نكات رياضي فراواني كه توسط او يا شاگردانش مطرح گرديد ( از جمله روابط بسيار حيرت آوري كه اعداد ۷ و ۹ و ۴۰ و . . . در قرآن دارند) نشان داد كه حتي يك كلمه را نمي توان در قران جا به جا كرد ، چه آنكه خواسته باشيم اجتهاد اصحاب را در ترتيب فعلي قرآن دخيل بدانيم.

برخی جزئیات نظریه

رشاد خلیفه کد ریاضی قرآن را از ساده تا بسیار مشکل دسته بندی می‌کند و می‌گوید:

حقایق ساده مشاهداتی است که بدون هیچ وسایلی می‌توان آنها را بررسی کرد. حقایق پیچیده به کمک ماشین حساب یا کامپیوتر قابل رویت است. بررسی حقایق زیر به هیچ وسیله‌ای احتیاح ندارد، اما خواهشمند است بخاطر داشته باشید که همه اینها به متن عربی اصلی اشاره دارد.[۱۸]

1.       اولین آیه (۱:۱)، معروف به "بسم الله، شامل۱۹ حرف است.

2.       قرآن دارای ۱۱۴ سوره‌است که می‌شود۱۹x۶.

3.       مجموع آیات در قرآن ۶۳۴۶ است که می‌شود۱۹x۲۳۴.

[۶۲۳۴ آیه شماره گذاری شده‌است و ۱۱۲ آیه (بسم الله) شماره گذاری نشده‌است که می‌شود ۶۲۳۴ =۱۱۲+۶۲۳۴] توجه کنید که ۶+۴+۳+۶ می‌شود۱۹

1.       بسم الله ۱۱۴ مرتبه تکرار شده‌است، با وجود غیبت مرموز آن در سوره ۹ (درسوره ۲۷ دو بار تکرار شده‌است) و ۱۱۴ = ۱۹x۶

2.       از غیبت بسم الله در سوره ۹ تا بسم الله اضافی در سوره ۲۷، دقیقا۱۹ سوره‌است.

3.       مجموع شماره سوره‌ها از ۹ تا ۲۷ (۲۷+۲۶+......+۱۲+۱۱+۱۰+۹) = ۳۴۲ یا ۱۹x۱۸

4.       این مجموع (۳۴۲) همچنین مساوی است با مجموع کلمات بین دو بسم الله سوره ۲۷، و ۳۴۲ =۱۹x۱۸

5.       اولین آیات معروفی که اول وحی شد (۵-۱:۹۶) شامل۱۹ کلمه‌است.

6.       این اولین وحی ۱۰ کلمه‌ای، دارای ۷۶ حرف است۱۹x۴

7.       سوره ۹۶ که از نظر ترتیب زمانی اولین سوره‌است، دارای۱۹ آیه‌است.

8.       سوره ۹۶ که از نظر ترتیب زمانی اولین سوره‌است، از انتهای قرآن، ۱۹مین سوره است.

بخش اصلی نظریه را حروف مقطعه (پاراف قرآنی) تشکیل می‌دهند که به برخی از آنها در حقایق ساده اشاره نموده‌است:

·         حرف مختلف عربی، ۱۴ «پاراف قرآنی» مختلف (مانند ا. ل. م، از ۲:۱) را تشکیل می‌دهند که در ابتدای ۲۹ سوره قرار دارند. مجموع این اعداد می‌شود ۱۴+۱۴+۲۹=۵۷ یا ۱۹x۳.

·         مجموع ۲۹ سوره‌ای که «پارافهای قرآن» در آنها آمده‌است می‌شود:

۸۲۲=۶۸+۵۰+..........+۷+۳+۲، و ۸۲۲+۱۴ (۱۴ مجموعه پارافها) می‌شود ۸۳۶، یا ۱۹x۴۴.

·         بین اولین سوره پاراف دار(۲) و آخرین سوره پاراف دار (۶۸)، ۳۸ سوره بدون پاراف وجود دارد۱۹x۳۸.

·         بین اولین و آخرین سوره‌های پاراف دار۱۹ مجموعه پاراف دار و بدون پاراف وجود دارد.

همچنین در شمارش تعداد «ن» در سوره «قلم» برای آنکه به عدد ۱۳۳ مضربی از ۱۹ برسد، استدلال نمود که «ن والقلم و مایسطرون» ،کتابت رایج در قرآن‌ها، باید به شکل «نون والقلم و مایسطرون» نوشته شود.[۲۲]

ادعای تحریف قرآن

رشاد در بسط نظریه خود، دو آیه پایانی سوره توبه (سوره بدون بسم‌الله) از قرآن را که با نظریه‌اش هماهنگ نبود، تحریف شده دانست. او مدعی بود که این دو آیه در ۹ جا تئوری کد ۱۹ وی را نقض می‌کند، و این آیه‌ها ۱۹ سال پس از مرگ محمد توسط کاتبان در مدح محمد افزوده شده و این امر طبق اسنادی مورد مخالفت شدید علی بن ابیطالب (یکی از کاتبان) واقع شده‌بود.[۲۳][۲۴] همچنین در یکی از این آیات، پیامبر اسلام به صراحت «رحیم» (یکی از اسماء خداوند) خوانده شده‌است.[۲۵] خلیفه این دو آیه را جعلی نامید و آنها را از ویراست‌های جدیدتر ترجمهٔ قرآن خود حذف کرد.

او ۷۱ رابطهٔ ریاضی برای اثبات این ادعا یافت. بعدها توسط دیگران روابط دیگری هم کشف شد.[۲۶][۲۷]

ادعای رسالت و جعلی بودن احادیث و سنت

رشاد خلیفه همچنین ادعای رسالت کرد و نام خود را از قرآن استخراج نمود. وی پس از بسط دادن نظریات خود اعلام نمود «اسم رسول میثاق خدا در قرآن از طریق ریاضی بعنوان رشاد خلیفه کد شده‌است و این واقعاً بهترین روش معرفی رسول خدا به دنیا، در عصر کامپیوتر است» و پس از آن استدلال نمود که «آشکار شدن معجزه قرآن بواسطه رشاد خلیفه، از نشانه‌های مهم رسالت او است»[۲۸] خلیفه همچنین سنت و حدیث ، که پس از قرآن منبع اصلی مسلمانان هستند، را منابع جعلی نسبت داده شده به محمد و در تضاد با قرآن، دانست و کشف واقعیت این متون و آموزه‌های جعلی را نیز از وظایف رسالت خویش دانست.[۲۹][۳۰]

این سبب شد که ادعاهای وی از سوی محافل مذهبی سنی و شیعه رد شده و نوشته‌های او ممنوع اعلام شود.[۳۱][پیوند مرده] ادعای محافل مذهبی هم از سوی تسلیم شدگان رد شد.

نقد نظریه رشاد

هرچند ادعای کشف رابطه ریاضی در قرآن، در ابتدا شادی مسلمانان و محافل علمی اسلامی را به همراه داشت، اما پس از آن و با مطرح شدن سایر ادعاهای بعدی رشاد خلیفه، محققین اسلامی شروع به نقد علمی نظریه رشاد و نظریات او نموده و یا ادعاهای وی را انکار کردند.

بنظر برخی از ایشان، تاکنون در احادیث از پیامبر اسلام یا امامان شیعه و سیره عملی آنها و یا در تفاسیر قبلی، قرآن را کتابی اسرارآمیز و معماگونه وصف ننموده‌اند بلکه آن را کتابی روشن و پرمحتوی خوانده‌اند. همچنین در آثار متقدمین، هیچیک از بزرگان و علمایی چون خواجه نصیر یا شیخ بهایی نیز مـطالبی هرچند به صورت ضمنی و تلویحی در مورد تعداد حروف و کلمات قرآن و روابط ریاضی بـیـن آنـهـا نیامده بود. به‌نظر ایشان، رویه قرآن نیز بر همین اساس است، چراکه قرآن بعد از ذکر داستان آنها، اظهار تاسف می‌کند که چرا مردم به جای آنکه به پیام این قصه توجـه کنند، خود را مشغول مطالب حاشیه‌ای نموده و بر سر تعداد اصحاب کهف باهم جدال می‌کنند. همینطور در مورد تعداد نگهبانان دوزخ، که استناد رشاد به همین آیه‌است، در قرآن آمده: «تعدادشان رانوزده نـفر قرار دادیم»، نه بدان جهت که اسرار و رموزی در این عدد درنظر گرفته‌ایم، بلکه خود قرآن در آیه بعد می‌گوید، فقط به این مـنـظـور کـه چـون و چـرای کافران رابرانگیزیم و نیز ایمان مؤمنان را تقویت کرده بـاشیم [۳۲] [۵]

نظریه مهدی بازرگان

مهندس مهدی بازرگان در کتاب خود سیر تحول قرآن مدعی کشف نوعی رابطه ریاضی بر اساس سیر نزول آیات بر پیامبر اسلام است.

به عنوان نمونه او معتقد است آیاتی که در ابتدا نازل شده است از کلمات و آیات کوچکتری تشکیل شده است و این سیر همین طور به صورت خطی افزایش می یابد و آیاتی که در سالهای آخر نازل شده است دارای کلمات بزرگتر و آیات بزرگتری است.

همچنین او معتقد است، که در هر سال از ۲۱ سال و چند ماه (آنچه که معمولا ۲۳ سال گفته می شود)، که قرآن نازل شده است، دقیقا با اختلاف چند آیه، تعداد آیات مساوی بر پیامبر اسلام نازل شده است.

 

تاریخ ارسال: جمعه 1 ارديبهشت 1391 ساعت: 1:20 |تعداد بازدید : 1425 نویسنده :

قرآن و بيداري اسلامي

 

خداوند تبارك و تعالي در آيه 55 سوره مباركه نور حكومت بر جهان را به مستضعفان وعده داده و صالحان و مؤمنان را جانشين و خليفه خود بر زمين معرفي مي‌كند. همچنين، دين آييني استوار، محكم، ريشه‌دار و دين و جهاني ديگر وعده الهي در اين آيه است. برداشتن خوف و ترس از مستضعفان جهان و جايگزين كردن آن با آرامش، ديگر وعده الهي است. البته بايد مسير اصلي مؤمنان، عبادت خالص براي خداوند و تلاش براي ريشه‌كن كردن شرك باشد. اسلام به عنوان آخرين، اكمل و اتم اديان الهي براي كسب سعادت در هردو جهان آمده و در صدر اسلام رسالت پيامبر (ص) و نزول قرآن سرافرازي مسلمانان را فراهم كرده است. به گونه‌اي كه تمامي جهان مجذوب و مقهور اين مكتب شدند و اين دليلي جز نفوذ نورانيت قرآن در قلب‌ها ندارد. آنچنان كه اقبال لاهوري گفته است:

نقش قرآن چون در اين عالم نشست

نقش‌هاي پاپ و كاهن را شكست

فاش گويم آنچه در دل مضمر است

اين كتابي نيست چيزي ديگر است

چون كه در جان رفت جان ديگر شود

جان چو ديگر شد جهان ديگر شود

 

انديشمندان ديگر اديان نيز به اثرگذاري آيات الهي بر رشد و تعالي زندگي در جهان اسلام تأكيد داشته‌اند. اين مهم در آثار و انديشه متفكران غربي به خوبي ديده شده تا جايي كه گوستاولوبون مي‌گويد: «قابليت فنون در هيچ ملتي كه تازه حركت در مسير ترقي را آغاز كرده‌اند به كمال نمي‌رسد مگر با عبور سه نسل از آن، چراكه نسل اول دوره تقليد، نسل دوم دوره تكوين و نسل سوم دوره استقلال را طي مي‌كنند اما در اين ميان تنها مسلمانان اين سه دوره را توسط نسل اول خود طي كردند و اين تنها به دليل روشنگري‌هاي اسلام و قرآن است». غرب در پيشرفت‌هاي علمي خود جيره‌خوار اسلام و قرآن است البته تنها لوبون فرانسوي اين اعتراف را نكرده بلكه در تاريخ مشاهده مي‌كنيم زماني كه مسيحيت، خرافه و انحرافات فكري را كنار گذاشت و به علوم و دستاوردهاي مسلمين نظر كرد توانست رشد را تجربه كند و اين گواهي است بر اينكه در واقع غرب جيره‌خوار اسلام است. حتي در جنگ‌هاي صليبي مسيحيان با مشاهده دستاوردها و پيشرفت‌هاي مسلمانان به ويژه مداواي مجروحين جنگي متعجب مي‌شدند، از طرف ديگر مسلمان هم از عقب‌ماندگي مسيحيان شگفت‌زده بودند و اين نشان مي‌دهد كه مسلمانان به بركت تمسك به قرآن و سنت رسول الله در آن گام‌هاي بزرگ علمي را برداشته بودند و اين ادعاي ما نيست بلكه اذعان خود غربيان علي‌رغم علاقه به رشد جهان اسلام است. با اين وجود به دليل غفلت مسلمانان از اسلام، قرآن و معارف ناب آن، دوران سرشكستگي و خفتشان آغاز شد كه مهمترين دليل اين غفلت، اعتماد به يهود و نصارا بر خلاف تأكيدات صريح قرآن بر عدم دوستي با اين دو قوم بود و قرآن كريم در مورد زياده‌خواهي‌هاي آنان مي‌فرمايد: اي پيامبر يهود و نصاري هيچ‌گاه از تو راضي نمي‌شوند مگر اينكه از آيين آنها پيروي كني. (بقره آيه 120). قرآن بارها تأكيد كرده است كه با يهود و نصارا دوستي نكنيد چراكه آنها زماني احساس آرامش مي‌كنند كه مسلمانان تحت اختيار كامل آنها باشند. متأسفانه در شرايط كنوني و در ميان كشورهاي اسلامي تنها ايران اسلامي است كه به بركت انقلاب و رهبري‌هاي هوشمندانه و مدبرانه مبتني بر اسلام ناب محمدي، توانسته در برابر جهان استكبار بايستد و ديگر كشورهاي مسلمان متأسفانه ايادي و ابزار انتفاعي آنان‌اند.

ريشه كني حكومت جور

آيات متعددي در قرآن مسلمانان را به صراحت مخاطب قرار داده و آنان را به مبارزه با ظالمان، البته بر مبناي انديشه‌اي خدايي و پاك دعوت مي‌كند. از سوي ديگر آنها را به توكل و صبر در راه خدا و تلاش براي كسب رضايت الهي در مسير نبرد با ظالمان زمان تشويق مي‌كند. اين يعني كه در هر مبارزه‌اي عليه ظالمان بايد تسلط جهاني دين الهي، جانشيني صالحان بر زمين و براندازي حكومت‌هاي ظالمانه هدف اصلي باشد البته دوري از سستي و رخوت هم در كنار الگوگيري از روش قرآن در اين مسير بايد اصلي اساسي باشد: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ اَشِدَّاءُ عَلَي الْكُفّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» (آيه 29 سوره مباركه فتح). براين اساس بايد نسبت به كفار و مشركان سخت بر خورد كرده و با يكديگر بر مواضع لطف و مهرباني بود.

سرنوشت حكومتهاي ستمگر

قرآن انظلام يعني پذيرفتن ظلم را نهي كرده و مظلومين مقصر را حتي بعد از مرگ معذب مي‌داند، چرا كه انسان به عنوان خليفه الهي بر زمين نبايد زيربار ظلم و ستم برود و خداوند در قرآن چه زيبا نتيجه چنين مبارزه‌اي را ترسيم كرده وقتي مي‌فرمايد: «اگر خداوند بعضي را به وسيله بعضي ديگر دفع نمي‌كرد زمين از فساد و تباهي انباشته مي‌شد.» از اين رو مي‌توان فهميد كه خداوند اراده كرده است تا ظالمان زمان به دست خود مردم دفع شوند: «إنَّ اللهَ لَايُغَيِّرُ مَا بِقَومِ حَتّي يُغَيِّرُوا ما بِاَنْفُسِهِمْ». البته در اين ميان رضايت الهي و سلطه دين الهي بر زمين با پرهيز از سستي در اين مسير هم بسيار مهم است. روش‌هاي قرآن در اين مسير بايد مدنظر باشد. «وَ قاتِلُوهُمْ حَتّي لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّهِ»0يعني بجنگيد با دشمنان تا فتنه نباشد و از روي زمين برداشته و دين خدا جايگزين شود كه اين هدف بالاتر از سلامت موجودات و رفاه آنان است و آخرين دين ابلاغي از سوي خدا بايد بر همه اديان تفوق پيدا كند و دين و روش غالب باشد و اين وظيفه همگاني است و هدف از اين مبارزات هم اين است. قرآن‌كريم در آيات متعدد بر مجاهده و جنگ با ظالمان به منظور ريشه كن‌ كردن فتنه‌ها و تثبيت حكومت حق تأكيد مي‌كند.

پرهيز از بروز انحراف

جنبش‌هاي آزادي خواهانه جهان اسلام براي حركت در مسير صحيح بايد رهبران ظالم را پيروي نكنند و نبايد پا جاي پاي گذشتگان گذاشت. متأسفانه سابقه اين اتفاقات در جهان اسلام بسيار است يعني در بسياري از موارد به هدر رفت خون شهداي انقلاب‌ها و نهضت‌ها انجاميده است. خداوند در آيه 8 سوره مباركه مائده مي‌فرمايد: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُو قَوّامِينَ لِلّهَ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَ لَايَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَي اَلَّاتَعْدِلُوا اعْدِلُوا هَوُ اَقْرَبُ لِلتَّقْوي وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ خَبِيرٌ بِما تَعْلَمُونَ». خداوند در اين آيه بر عطوفت، عدالت، برادري و حفظ كرامت نساني در جهاد با محور قرار دادن رضاي الهي تأكيد مي‌كند؛ يعني بايد از تجاوز به حقوق ديگران پرهيز شود، بايد رحمت و مهرورزي جايگزين شود تلاش و كوشش و جهاد براي اصلاح و رشد جامعه اولويت داشته باشد، البته در مسير رضاي الهي. در عين حال نبايد به افراد ستمگر، يعني كساني كه اسلام و مسلمين را به خفت و زبوني كشيده‌اند تمايل داشت وگرنه دچار عذاب مي‌شويد. در مراحل بعدي بايد كساني حكومت را بر عهده بگيرند كه آلوده به ظلم و ستم نباشند. البته مسائل مختلفي مثل دوري از قوميت‌گرايي، توجه به تلاش دشمنان داخلي و خارجي براي سركوب و انحراف جنبش‌هاي اسلامي بايد مدنظر باشد چون استكبار به راحتي از ميدان خارج نمي‌شود بلكه نقشه‌هاي بسيار مي‌كشد و وقتي از پس ملت‌ها بر نمي‌آيند نقشه مي‌كشند تا مهره‌هاي دست نشانده خود را در رأس قرار بدهند، كه اگر چنين شود انگار نه انگار كه نهضت و انقلابي آزادي خواهانه رخ داده باشد. استكبار براي تحقق اهداف خود از چهره‌هاي دست نشانده و مقبول در ميان مردم استفاده مي‌كند.

خنثي سازي توطئه‌هاي دشمنان

بايد از به كار گرفتن اسلام ستيزان و ايادي كفر و شرك و استكبار پرهيز كرد و گرنه عذاب الهي اتفاق مي‌افتد. از سوي ديگر بايد با انتخاب رهبري عادل و آگاه فتنه‌هاي خارجي را در كنار گمراهي‌هاي داخلي كنترل كرد چرا كه استكبار خارجي به راحتي و با استفاده از مهره‌هاي دست‌نشانده خود در داخل كشورهاي اسلامي كه عمدتاً از چهره‌اي مقبول نيز برخوردارند براي تحقق اهداف خود استفاده مي‌كند و در بعضي موارد آنچه را مي‌خواهد با پوشش مقبول اسلامي به اسلام و مسلمين تحميل مي‌كند. اين مسأله به خوبي در جريان انقلاب الجزاير پس از بيرون راندن فرانسويان مشهود است يا در انقلاب مصر كه انور سادات و حسني مبارك ياران عبدالناصر رهبر انقلاب مصر بودند كه مهر‌ه هاي آمريكا از آب درآمدند كه زمام امور را در دست گرفتند و اهداف استكبار را به بهترين وجه تأمين نمودند و همان خفت‌هاي گذشته را به جامعه اسلامي تحميل كردند و اينچنين مهره‌هاي استكبار جايگزين چهره‌هاي قبلي مي‌شوند يا به عبارتي «آش همان آش و كاسه همان». با كمي عقب‌تر رفتن و مطالعه تاريخ امويان و عباسيان نيز همين اتفاق مشاهده مي‌شود پس از رحلت پيامبر(ص) در مدتي كوتاه بني اميه در لباس خليفه مسلمين و در باطن با اهداف و رويكردهاي دوران جاهليت روي كار آمدند يعني تجمل‌گرايي، ظلم و ستم و تضييع حقوق مسلمين تجديد شد و دوباره‌ كسري‌ها و قيصرها احيا شدند و اين همان اسلام اموي و به تعبير امام خميني(ره) در زمان ما اسلام آمريكايي است. خوشبختانه مهره‌چيني اسكتبار در انقلاب شكوهمند اسلامي ايران با بهره‌گيري از آموزه‌هاي قرآن و اهل بيت عصمت و طهارت(ع) و زيركي و تدبير امام خميني(ره) شكست خورد و به بار ننشت. اسلام اموي يعني نوكري كردن و تبعيت از دستورات ظالمان زمان. از اين رو مبارزان اسلامي بايد دقت كنند كه مستكبران با نقشه‌هاي خود مسلمين را دور نزده و همان روش‌هاي قبلي را پياده نكنند. در اين ميان مي‌توان با اتخاذ تدابير ويژه توطئه‌هاي دشمنان داخلي و خارجي را دفع كرد آنچنان كه خواجه‌نصيرالدين طوسي در زمان شكست آخرين خليفه عباسي از هلاكوخان مغول، ‌اين تدبير را به كار برد كه جريان آن در تاريخ آمده است و نشان مي‌دهد بعضي افراد حتي با فروپاشي حكومت‌هاي خودكامه باز هم آنها را بحق مي‌دانند و خليفه ظالم و مستبد را خليفه خدا و مجازات و قتل او را مقدمه خشم خدا و نزول عذاب الهي مي‌دانستند. خوشبختانه الان جهان اسلام شفابخشي فرمول جمهوري اسلامي ايران براي رهايي از دست ظالمان را دريافته و در پي ايجاد علوي به جاي نوع‌ اموي آن است.

رسالت مسلمانان

آيات متعددي در قرآن بر اتحاد و همبستگي مسلمانان و حمايت از يكديگر در برابر ظالمان تأكيد دارد يعني حمايت از يكديگر از مسائل اصولي و حياتي در اسلام است. «يَا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَاتَمُوتُنَّ إِلَّا وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا...» اي كساني كه ايمان آورده‌ايد حق تقواي خدا را به جاي آوريد...» و در ادامه بر تقوا و تمسك به ريسمان الهي تكليف شده است كه اسلام، قرآن و عترت(ع) تعابير در نظر گرفته شده براي ريسمان الهي است. تأكيد بر پيامبر اسلام بر همكاري مسلمانان با يكديگر به عنوان يك روح در قالب چندين پيكر كه در شعر سعدي «بني آدم اعضاي يك پيكرند كه در آفرينش زيك گوهرند...» به خوبي نظم يافته، بايد مورد توجه قرار گيرد نگاه قرآن و سنت در اين زمينه به خوبي واضح و روشن است و ريشه كن كردن فتنه‌ها از زمين ممكن نمي‌شود مگر با همدلي و همكاري و همياري مسلمانان.

وظايف مسلمانان نسبت به يكديگر

«وَالْفِتْنَةُ اَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ» يعني گسترش فتنه روي زمين از قتل و كشتار هم بدتر است از اين رو در اين مسير بايد به دو نكته اساسي توجه داشت نخست افشاي توطئه‌هاي دشمنان از طريق آگاهي‌دهي به مسلمانان و مستضعفان جهان، از سوي ديگر بنابر نص صريح قرآن‌كريم بايد از جهادگران حمايت‌هاي مختلف مادي و معنوي كرد تا آنها از ادامه مسير خود دلسرد نشده و با جديت پيش بروند. بايد با تبليغات گسترده، توطئه‌هاي دشمنان براي سركوبي مظلومان و مسلمين و مستضعفان را آشكار و نقشه‌هاي پليد آنها را رو كرد. همچنين انفاق براي حمايت مالي از جهادگران از دستورات صريح قرآن است. در قرآن آيه‌اي به طور خاص براي انفاق در مسير جهاد عليه دشمنان وجود دارد. ايران به عنوان يك كشور مستقل و مطرح در جهان كه كمتر كشوري از اين ويژگي ها برخوردار است و به ارزش‌هاي اسلامي توجه و تأكيد دارد، در كنار حمايت از مسلمين و مستضعفان، با اين نگاه قرآني و برگرفته از عترت(ع) همچون وصيت‌نامه اميرالمؤمنين(ع) خطاب به حسنين(ع) مي‌فرمايند: «كونالظالم خصما و للمظلوم عونا» يار مظلوم وخصم ظالم باشيد يعني صرف نظر از قرآن در سنت ائمه معصومين (ع) تكليف ما كاملاً‌مشخص شده است. در جهان امروزِ اهل سنت، فرمول شيعي است كه برادران اهل سنت در عمل به كار گرفته اند و نگاه‌هاي سرسپردگي و نوكرمآبانه جايي در اين سنت ندارد. تنها از اين طريق مي تـوان دامنه مبارزات عليه استكبار را گسترش داد كه خوشبختانه جمهوري اسلامي ايران به عنوان كشوري مسلمان و مستقل در اين مسير گام‌هاي مؤثري برداشته است. نگاه اهل بيت(ع) به ياري مظلومان و دشمني با ظالمان معطوف است و در مقابل برخي مسلمان نماها با اعتقاد به اين مسأله كه مسلمانان نبايد بر حاكمان خود حتي در صورت اعمال ظلم بشورند در راستاي خدمت به صهيونيست و استكبار جهاني حركت مي‌كنند و خروج بر حاكم فاسق ، فاسد و ظالم را از وظايف مسلمانان نمي‌دانند. بلكه مذموم و ناپسند مي‌شمرند و چه بسا در بازار انگ مشرك زدنشان، اين حق خواهان امروز جهان اسلام را مشرك بدانند و اين نگاه همان نگاه وهابيت و در راستاي نگاه امويان و عباسيان در صدر اسلام است. نبايد به اسم تقيه و به بهانه عدم دخالت، از ياري مسلمانان مظلوم سرباز زد.

بايد توجه داشت كه در حال حاضر مسلمانان جهان بيشترين انتظار را از نظام اسلامي ايران دارند. الان مسلمانان در نقاط مختلف به ويژه در بحرين كه اعتراضات مسالمت آميز مردم به خاك و خون كشيده مي‌شود نيازمند همكاري، همراهي و همفكري ما هستند. اگر مصالح ايجاب مي‌كند كه صريح وارد ميدان عمل نشويم بايد مدبرانه و هوشمندانه فراتر از چيزي كه هست عمل كنيم و با در نظر گرفتن همه جوانب امر همه جانبه مساعدت و كمك كنيم. همان طور كه شجاعت زياد تهور خوانده مي‌شود، احتياط زياد، به ترس تعبير شده و عوارض سوئي را در پي خواهد داشت. بيان اين جمله از سوي مقام محترم ديپلماسي كشور در وقايع اخير جهان اسلام كه ما تا كنون در كشوري دخالت نكرده‌ايم، نمي‌كنيم و نخواهيم كرد مبتني بر انديشه‌هاي اسلام ناب محمدي و در شأن ايران اسلامي نيست. چگونه است كه جهانخواران با همه عِده وعُده در كشورهاي اسلامي دخالت مي‌كنند و براي براندازي حكومت اسلامي علني بودجه تخصيص مي‌دهند و آن را اعلام مي‌كنند اما ما با اين همه تأكيدات قرآن‌كريم بايد اين گونه سخن بگوييم؟ البته بايد تدبير و احتياط را در نظر داشت و با صراحت هر حرفي را نزنيم. بعيد نيست با بيان اين گونه‌اي و به اين صراحت رعب و وحشت كفار و مشركان از مؤمنان – كه وعده خداوند در قرآن‌كريم است – را به آرامش تبديل كنيم و چه بسا مسلمين و مستضعفين جهان با تلقي از دست دادن ستون و پشتيباني چون ايران اسلامي ، احساس نگراني و ترس كنند و در پيگيري و استمرار مطالباتشان كوتاهي و سستي نمايند. بعضي راهكارها براي مقابله با دشمنان را مي‌توان از خودشان ياد گرفت. به لقمان گفتند «ادب از كه آموختي *** گفت از بي ادبان» آنها طي 32 سال عداوت و ستيزه با انقلاب اسلامي هيچ وقت بياني نداشته‌اند كه ما را آسوده خاطر كند. همواره با علم به اينكه مي‌دانند توان مبارزه با ايران اسلامي را ندارند و جنگ افروزي عليه انقلاب اسلامي مقدور نيست سياست چماق و هويج را رها نكردند و با گفتن اينكه گزينه جنگ روي ميز است، گزينه كذا در كشوي ميز است و گزينه بهمان زير ميز است و ... مسلمين و حق پرستان را در ترديد و دو دلي و حالت برزخي نگه داشته‌اند. تقيه و مصلحت‌انديشي كه از اصول اسلامي است و برگرفته از آيات قرآن‌كريم و روايات اهل بيت عصمت و طهارت (ع) است بايد در مرتبه مصلحت مسلمين باشد و تا در مراتب بالاتر تقيه ممكن است نبايد مرتبه پايين‌تر و احياناً كف تقيه را برگزيد.

چقدر خوب و پسنديده است كه اعضاء محترم شوراي عالي امنيت ملي و مسئوولان محترم ديپلماسي كشور كه تلاش‌هاي شبانه روزيشان بركسي پوشيده نيست به منظور دستيابي به اهداف مقدسشان همواره قران را بخوانند و با آن مأنوس باشند و بهره‌گيري از كلام الهي را در كارهاي حساس و خطيرشان همواره مدنظر داشته باشند كه پيامبر مكرم اسلام (ص) فرمود:

«اذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن». آن هنگام كه فتنه‌ها مانند شب تار شما را در برگرفت بر شماست كه به قرآن پناه ببريد.

تاریخ ارسال: جمعه 1 ارديبهشت 1391 ساعت: 1:13 |تعداد بازدید : 1337 نویسنده :

خوردنیهای حلال و حرام در قرآن

خوردنیهای حلال و حرام در قرآن - ۲۰ آیه

قرآن مشخصا توصیه به خوردن چیزهای پاک می کند.
چیزهای حلال و حرام در آیات زیر شرح داده شده اند

۱- سوره: ۶ , آیه: ۱۴۵
بگو در آنچه به من وحى شده است بر خورنده‏اى که آن را مى‏خورد هیچ حرامى نمى‏یابم مگر آنکه
مردار یا خون ریخته یا گوشت‏خوک باشد که اینها همه پلیدند
یا [قربانیى که] از روى نافرمانى [به هنگام ذبح] نام غیر خدا بر آن برده شده باشد
پس کسى که بدون سرکشى و زیاده‏خواهى [به خوردن آنها] ناچار گردد قطعا پروردگار تو آمرزنده مهربان است

۲- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۱۴
پس از آنچه خدا شما را روزى کرده است‏حلال [و] پاکیزه بخورید و نعمت‏خدا را اگر تنها او را مى‏پرستید شکر گزارید

۳- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۱۵
جز این نیست که [خدا] مردار و خون و گوشت‏خوک و آنچه را که نام غیر خدا بر آن برده شده حرام گردانیده است
[با این همه] هر کس که [به خوردن آنها] ناگزیر شود و سرکش و زیاده‏خواه نباشد قطعا خدا آمرزنده مهربان است

۴- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۱۶
و براى آنچه زبان شما به دروغ مى‏پردازد مگویید این حلال است و آن حرام تا بر خدا دروغ بندید
زیرا کسانى که بر خدا دروغ مى‏بندند رستگار نمى‏شوند

۵- سوره: ۵ , آیه: ۳
بر شما حرام شده است مردار و خون و گوشت‏خوک و آنچه به نام غیر خدا کشته شده باشد
و [حیوان حلال گوشت] خفه شده و به چوب مرده و از بلندى افتاده و به ضرب شاخ مرده
و آنچه درنده از آن خورده باشد مگر آنچه را [که زنده دریافته و خود] سر ببرید و [همچنین] آنچه براى بتان سربریده شده
و [نیز] قسمت کردن شما [چیزى را] به وسیله تیرهاى قرعه این [کارها همه] نافرمانى [خدا]ست
امروز کسانى که کافر شده‏اند از [کارشکنى در] دین شما نومید گردیده‏اند پس از ایشان مترسید و از من بترسید
امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت‏خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آیینى برگزیدم
و هر کس دچار گرسنگى شود بى‏آنکه به گناه متمایل باشد [اگر از آنچه منع شده است بخورد] بى تردید خدا آمرزنده مهربان است

۶- سوره: ۵ , آیه: ۴
از تو مى‏پرسند چه چیزى براى آنان حلال شده است بگو چیزهاى پاکیزه براى شما حلال گردیده
و [نیز صید] حیوانات شکارگر که شما بعنوان مربیان سگهاى شکارى از آنچه خدایتان آموخته به آنها تعلیم داده‏اید [براى شما حلال شده است]
پس از آنچه آنها براى شما گرفته و نگاه داشته‏اند بخورید و نام خدا را بر آن ببرید و پرواى خدا بدارید که خدا زودشمار است

۷- سوره: ۵ , آیه: ۵
امروز چیزهاى پاکیزه براى شما حلال شده و طعام کسانى که اهل کتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است
و [بر شما حلال است ازدواج با] زنان پاکدامن از مسلمان و زنان پاکدامن از کسانى که
پیش از شما کتاب [آسمانى] به آنان داده شده به شرط آنکه مهرهایشان را به ایشان بدهید در حالى که خود پاکدامن باشید نه زناکار
و نه آنکه زنان را در پنهانى دوست‏خود بگیرید و هر کس در ایمان خود شک کند قطعا عملش تباه شده و در آخرت از زیانکاران است

۸- سوره: ۶ , آیه: ۱۱۸
پس اگر به آیات او ایمان دارید از آنچه نام خدا [به هنگام ذبح] بر آن برده شده است بخورید

۹- سوره: ۶ , آیه: ۱۱۹
و شما را چه شده است که از آنچه نام خدا بر آن برده شده است نمى‏خورید
با اینکه [خدا] آنچه را بر شما حرام کرده جز آنچه بدان ناچار شده‏اید براى شما به تفصیل بیان نموده است
و به راستى بسیارى [از مردم دیگران را] از روى نادانى با هوسهاى خود گمراه مى‏کنند
آرى پروردگار تو به [حال] تجاوزکاران داناتر است

۱۰- سوره: ۶ , آیه: ۱۲۱
و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده است مخورید چرا که آن قطعا نافرمانى است
و در قیقت‏شیطانها به دوستان خود وسوسه مى‏کنند تا با شما ستیزه نمایند و اگر اطاعتشان کنید قطعا شما هم مشرکید

۱۱- سوره: ۵ , آیه: ۸۷
اى کسانى که ایمان آورده‏اید چیزهاى پاکیزه‏اى را که خدا براى [استفاده] شما حلال کرده حرام مشمارید
و از حد مگذرید که خدا از حدگذرندگان را دوست نمى‏دارد

۱۲- سوره: ۵ , آیه: ۸۸
و از آنچه خداوند روزى شما گردانیده حلال و پاکیزه را بخورید و از آن خدایى که بدو ایمان دارید پروا دارید

۱۳- سوره: ۵ , آیه: ۹۰
اى کسانى که ایمان آورده‏اید شراب و قمار و بتها و تیرهاى قرعه پلیدند [و] از عمل شیطانند
پس از آنها دورى گزینید باشد که رستگار شوید

۱۴- سوره: ۵ , آیه: ۹۶
صید دریا و ماکولات آن براى شما حلال شده است تا براى شما و مسافران بهره‏اى باشد
و[لى] صید بیابان مادام که محرم مى‏باشید بر شما حرام گردیده است و از خدایى که نزد او محشور مى‏شوید پروا دارید

۱۵- سوره: ۱۰ , آیه: ۵۹
بگو به من خبر دهید آنچه از روزى که خدا براى شما فرود آورده
[چرا] بخشى از آن را حرام و [بخشى را] حلال گردانیده‏اید بگو آیا خدا به شما اجازه داده یا بر خدا دروغ مى‏بندید

۱۶- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۴
و اوست کسى که دریا را مسخر گردانید تا از آن گوشت تازه بخورید و پیرایه‏اى که آن را مى‏پوشید از آن بیرون آورید
و کشتیها را در آن شکافنده [آب] مى‏بینى و تا از فضل او بجویید و باشد که شما شکر گزارید

۱۷- سوره: ۷ , آیه: ۳۱
اى فرزندان آدم جامه خود را در هر نمازى برگیرید و بخورید و بیاشامید
و[لى] زیاده‏روى مکنید که او اسرافکاران را دوست نمى‏دارد

۱۸- سوره: ۲۳ , آیه: ۵۱
اى پیامبران از چیزهاى پاکیزه بخورید و کار شایسته کنید که من به آنچه انجام مى‏دهید دانایم

۱۹- سوره: ۲ , آیه: ۱۶۸
اى مردم از آنچه در زمین است‏حلال و پاکیزه را بخورید و از گامهاى شیطان پیروى مکنید که او دشمن آشکار شماست

۲۰- سوره: ۴۰ , آیه: ۷۹
خدا [همان] کسى است که چهارپایان را براى شما پدید آورد تا از برخى از آنها سوارى گیرید و از برخى از آنها بخورید

تاریخ ارسال: جمعه 1 ارديبهشت 1391 ساعت: 1:0 |تعداد بازدید : 1323 نویسنده :