خطبه‌های رهبر انقلاب در نماز عید فطر ۱ شوّال ۱۴۳۶ مصلی امام خمینی تهران

خطبه‌های رهبر انقلاب در نماز عید فطر ۱ شوّال ۱۴۳۶ مصلی امام خمینی تهران

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌
السّلام علیکم و رحمةالله. الحمدلله ربّ‌العالمین، الحمدلله الّذی  خلق السّماوات و الارض و جعل الظّلمات و النّور ثمّ الّذین کفروا بربّهم یعدلون. نحمده و نسبّحه و نتوب الیه و نصلّی و نسلّم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی ءاله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّةالله فی الارضین.

 تبریک عرض میکنم [این‌] عید سعید را به همه‌ی شما برادران و خواهران و به ملّت عزیز ایران و به مسلمانان سراسر جهان. و شما نمازگزاران و خودم را توصیه میکنم به رعایت تقوای الهی، پرهیزکاری، مراقبت از نفس و دوری از گناه.

 ماه رمضان امسال به معنای واقعی کلمه، یک ماه مبارک بود؛ برکات الهی بر این ملّت فروبارید و نشانه‌های آن در روزه‌داریِ روزهای بلند و گرم، در محافل قرآنیِ گسترده‌ی در همه جای کشور، در مجالس عظیم دعا و توسّل -که هزاران جوان و پیر و مرد و زن، دست تضرّع و دعا بلند میکردند، با خدای خود مخلصانه و خاشعانه سخن میگفتند- در انفاقها، در افطاری‌های گسترده‌ای که خوشبختانه چند سالی است رواج پیدا کرده است در مساجد، در معابر، در خیابانها، و بالاخره در راه‌پیمایی عظیم روز قدس [دیده شد]؛ اینها نشانه‌های رحمت الهی است؛ مردم روزه‌داری که شب قبل را به‌مناسبت احیاء بیست‌وسوّم ماه مبارک رمضان و شب قدر تا صبح بیداری کشیده بودند، در روز گرم تابستان، با زبان روزه در این راه‌پیمایی عظیم شرکت کردند. اینها است راه درست شناخت ملّت ایران؛ این ملّت ایران است. این ملّت ایران است که ماه رمضان در محراب عبادتْ آن‌جور، و در صحنه‌ی مقابله و مبارزه‌ی با استکبارْ این‌جور، خود را عرضه میکند و نشان میدهد. ملّت ما را از زبان مغرضِ دیگران نباید شناخت؛ ملّت ما را از خودش، از شعارش، از حرکتش، از این جلوه‌های عظیم باید شناخت؛ این است ملّت ایران. آنچه دشمن با فضاسازی سعی میکند از ملّت ایران نشان بدهد و بعضی کج‌فهم‌ها هم متأسّفانه همان را تکرار میکنند، انحراف و غلط است. ملّت ایران همان ملّتی است که ابعاد و اجزاء گوناگون خود را در این ماه رمضان نشان داد. ان‌شاءالله امروز، همه‌تان کارنامه‌ی قبولی میگیرید؛ امروز ان‌شاءالله به‌مناسبت عید، ملّت ایران کارنامه‌ی قبولی این عبادات را از منبع لطف و رحمتِ پروردگار خواهد گرفت؛ ان‌شاءالله بعضی از شما علاوه‌ی بر کارنامه‌ی قبولی، جایزه هم میگیرید، درجه هم میگیرید، اعتلای معنوی و روحی هم پیدا میکنید. شعارهای ملّت ایران، نشان داد که جهت‌گیری‌ها چیست؛ در روز قدس، شعار مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا، فضای کشور را تکان داد؛ مخصوص تهران و شهرهای بزرگ هم نبود؛ همه‌ی کشور در زیر چتر این حرکت عظیم قرار گرفت.

پروردگارا! از ملّت ایران، به رحمت و لطف خود قبول بفرما؛ پروردگارا! توفیقات خود، رحمت خود و الطاف بی‌پایان خود را بر این ملّت فرو ببار؛ پروردگارا! شهدای عزیز ما را، امام بزرگوار را، همه‌ی کسانی که ملّت را در این راه کمک کردند و یاری کردند را، مشمول رحمت و مغفرت خود قرار بده.

بِسمِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ
وَالعَصرِ. اِنَّ الاِنسانَ لَفی خُسر. اِلَّا الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحتِ وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر.(۱)

|خطبه دوم|

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و صلّ علی ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین، امیرالمؤمنین، و سیّدة نساء العالمین و الحسن و الحسین سبطی الرّحمة و امامی الهدی و علیّ بن الحسین زین‌العابدین و محمّد بن علیٍّ و جعفر بن محمّدٍ و موسی بن جعفرٍ و علیّ بن موسی و محمّد بن علیٍّ و علیّ بن محمّدٍ و الحسن بن علیٍّ و الخلف الهادی المهدیّ، حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک.

 سلام و تحیّت و تبریک به همه‌ی برادران و خواهران نمازگزار همراه با توصیه‌ی به تقوا، نخستین سخن ما در خطبه‌ی دوّم است.

 حوادث منطقه‌ی ما در این ماه رمضان و قبل از آن، حوادث ناگواری بود و هست؛ متأسّفانه دستهای نامبارکی، ماه مبارک را برای بسیاری از مردم منطقه تلخ کرد. در یمن، در بحرین، در فلسطین، در سوریّه، بسیاری از مردم مسلمانِ مؤمن، به‌خاطر سیه‌کاری‌های دشمنان، روزهای سختی را گذراندند و روزه‌های دشواری گرفتند. همه‌ی این قضایا برای ملّت ما مهم است.

 یک مسئله هم مسئله‌ی داخلی ما است که مسئله‌ی مذاکرات هسته‌ای است. چند نکته را در زمینه‌ی این مسئله لازم است عرض کنم. نکته‌ی اوّل تشکّر از دست‌اندرکاران این مذاکرات طولانی و نفس‌گیر است، رئیس جمهور محترم و بالخصوص هیئت مذاکره‌کننده که حقیقتاً زحمت کشیدند و تلاش کردند؛ چه این متنی که تهیّه شده است، در مجاری قانونی پیش‌بینی‌شده‌ی خود تصویب بشود و چه نشود، اجر آنها محفوظ است؛ این را به خود آن برادران هم از نزدیک عرض کردیم. البتّه برای تصویب این متن، یک مسیر قانونیِ پیش‌بینی‌شده‌ای وجود دارد که باید این مسیر را طی کند و خواهد کرد؛ ان‌شاءالله. انتظار ما این است که دست‌اندرکاران، با دقّت مصالح را -مصالح کشور را، مصالح ملّی را- در نظر بگیرند و آنچه را تحویل ملّت خواهند داد، بتوانند با گردن افراشته، در مقابل خدای متعال هم ارائه بدهند.

 نکته‌ی بعدی این است که چه این متن تصویب بشود و چه نشود، به حول و قوّه‌ی الهی، اجازه‌ی هیچ‌گونه سوءاستفاده‌ای از آن داده نخواهد شد؛ اجازه‌ی خدشه‌ی در اصول اساسی نظام اسلامی به کسی داده نخواهد شد؛ قابلیّتهای دفاعی و حریم امنیّت کشور، به فضل الهی حفظ خواهد شد، اگرچه میدانیم دشمنان بر روی این نقطه‌ی بخصوص، تکیه‌ی زیادی دارند. جمهوری اسلامی، در زمینه‌ی حفظ قابلیّتهای دفاعی و امنیّتی خود -آن‌هم در این فضای تهدیدی که دشمنان برایش به‌وجود می‌آورند- هرگز تسلیم زیاده‌خواهی دشمن نخواهد شد.

 نکته‌ی بعدی این است که چه این متن تصویب بشود و چه نشود، ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید: از ملّت مظلوم فلسطین، از ملّت مظلوم یمن، از ملّت و دولت سوریه، از ملّت و دولت عراق، از مردم مظلوم بحرین، از مجاهدان صادق مقاومت در لبنان و فلسطین؛ [اینها] همواره مورد حمایت ما خواهند بود.

 نکته‌ی بعدی این است که با این مذاکرات و با متنی که تهیّه شده است، در هر صورت سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد. همان‌طور که بارها تکرار کردیم، ما با آمریکا در مورد مسائل گوناگون جهانی و منطقه‌ای مذاکره‌ای نداریم؛ در مورد مسائل دوجانبه مذاکره‌ای نداریم؛ گاهی در موارد استثنائی مثل این مورد هسته‌ای، براساس مصلحت، مذاکره کرده‌ایم؛ این مورد هم فقط نبوده است، قبل از این هم مواردی بوده است که من در سخنرانی‌های عمومی قبلی به آنها اشاره کرده‌ام. سیاستهای آمریکا در منطقه با سیاستهای جمهوری اسلامی ۱۸۰ درجه اختلاف دارد. آمریکایی‌ها حزب‌الله را و مقاومت لبنان را -که فداکارترین نیروهای دفاع ملّی در یک کشورند- متّهم به تروریسم میکنند، از این بی‌انصافی بالاتر نمیشود. آن‌وقت در مقابل، دولت تروریست صهیونیستیِ کودک‌کُش را مورد حمایت خودشان قرار میدهند، با یک‌چنین سیاستی چگونه میشود معامله کرد، چگونه میشود مذاکره کرد، چگونه میشود به توافق رسید؟ حالا موارد دیگر هم هست که من تفصیلش را میگذارم برای جای دیگر.

 نکته‌ی بعدی در مورد رجزخوانی‌های آمریکا در این چند روز است. در این چند روزی که از پایان این مذاکرات گذشته است، حضرات مسئولین آمریکایی -دولت مردانشان، دولت زنانشان- مشغول رجزخوانی‌اند، هر کدام با زبانی رجزی میخوانند. البتّه ما ایرادی به این کار آنها نداریم؛ مشکلات داخلیِ آنها، آنها را ناچار میکند که این رجزخوانی‌ها را بکنند که بله، ما ایران را سر میز مذاکره کشاندیم، ما ایران را تسلیم کردیم، ما مانع از سلاح هسته‌ای ایران شدیم، ما فلان امتیاز را گرفتیم و از این قبیل! خب، حقیقت قضیّه چیز دیگری است. میگویند ما جلوی سلاح هسته‌ای ایران را گرفتیم؛ سلاح هسته‌ای ایران، ربطی به گفتگوی با آمریکا و غیر آمریکا ندارد؛ خود آنها هم میدانند؛ گاهی هم اهمّیّت فتوای حرمت سلاح اتمی را بر زبان آورده‌اند؛ ما براساس حکم قرآن و شریعت اسلامی، تولید سلاح هسته‌ای و نگهداری آن و به‌کار بردن آن را حرام میدانیم و به آن اقدام نمیکنیم؛ این هیچ ربطی به آنها ندارد، به این مذاکرات هم ربطی ندارد. آنها خودشان میدانند که این واقعیّت است -میدانند که آنچه مانع جمهوری اسلامی در زمینه‌ی تولید سلاح هسته‌ای است، تهدید و توپ‌وتشر آنها نیست؛ یک مانع شرعی است؛ اهمّیّت این فتوا را میدانند- درعین‌حال باز میگویند که ما بودیم [که نگذاشتیم‌]؛ به ملّت خودشان راست نمیگویند، حقیقت را نمیگویند. آنها درباره‌ی مسائل گوناگون دیگر، میگویند ما درباره‌ی صنعت هسته‌ای این‌جور کردیم، این‌جور گفتیم، ایران را تسلیم کردیم؛ تسلیم ایران را مگر به خواب ببینند. پنج رئیس جمهور دیگر [آمریکا] از اوّل انقلاب تا امروز، در این آرزو که جمهوری اسلامی را تسلیم کنند یا مُردند یا در تاریخ گم شدند، شما هم مثل آنها؛ شما هم این آرزو را هرگز به دست نخواهید آورد که ایران اسلامی را تسلیم کنید.

یک نکته‌ای در خلال حرفهای رئیس جمهور آمریکا در این چند روز وجود داشت و آن اعتراف به اشتباهات گذشته‌ی آمریکا بود؛ البتّه مشتی از خروار را ایشان گفت. اعتراف کرد که در بیست‌وهشتم مرداد، آمریکایی‌ها در ایران خطا کردند؛ اعتراف کرد که در کمک به صدّام حسین، آمریکایی‌ها خطا کردند؛ دو سه مورد را گفت، [امّا] ده‌ها مورد را نگفت؛ ۲۵ سال حکومت ظالمانه و جائرانه‌ی پهلوی دوّم را نگفت؛ شکنجه‌ها، غارتها، کشتارها، جنایتها، فاجعه‌آفرینی‌ها، از بین بردن عزّت ملّت ایران، لگدکوب کردن منافع داخلی و خارجی ملّت ایران را که به‌وسیله‌ی آمریکا انجام گرفت نگفت، تسلّط صهیونیست‌ها را نگفت، نابود کردن مسافرین هواپیمای مسافربری را به‌وسیله‌ی شلیک موشک از دریا نگفت، و بسیاری چیزهایی دیگر؛ [امّا] چند اشتباه را تکرار کرد. من جمله‌ای را میخواهم ناصحانه به این حضرات بگویم: امروز شما بعد از گذشت سالهای طولانی از بیست‌وهشتم مرداد یا از جنگ هشت‌ساله و دفاع جمهوری اسلامی، اعتراف میکنید که اشتباه کردید؛ من میخواهم بگویم الان هم دارید اشتباه میکنید، الان هم در جاهای مختلف این منطقه و بخصوص نسبت به جمهوری اسلامی و ملّت ایران مشغول اشتباه هستید؛ چند سال دیگر یک کس دیگری می‌آید و همین اشتباه شما را به رخ خواهد کشید، همچنان‌که شما امروز اشتباه گذشتگانتان را به رخ میکشید؛ شما هم دارید اشتباه میکنید، بیدار شوید، از اشتباه خارج شوید، حقیقت را بفهمید. در منطقه اشتباهات بزرگی را دارند مرتکب میشوند.

 آنچه من به ملّت ایران میخواهم عرض بکنم [این است] : جمهوری اسلامی به توفیق الهی و به حول و قوّه‌ی الهی، مقتدر و قوی است، روزبه‌روز هم قوی‌تر شده است. ده سال، دوازده سال است که شش دولت بزرگ جهانى -که از لحاظ ثروت اقتصادى و غیره، جزو کشورهاى مقتدر دنیا محسوب میشوند- اینها نشسته‌اند در مقابل ایران، با هدف اینکه ایران را از پیگیرى صنعت هسته‌اى خودش باز بدارند؛ این را صریحاً گفته‌اند. هدف واقعى آنها این است که پیچ‌ومهره‌هاى صنعت هسته‌اى بکلّى باز بشود؛ این را سالها پیش هم به مسئولین ما صریحاً بیان کردند، الان هم در همین آرزو هستند. ده سال، دوازده سال کشمکش با جمهورى اسلامى، نتیجه‌[اش] این شد که این شش قدرت، امروز ناچار شدند که گردش چند هزار سانتریفیوژ را در کشور تحمّل کنند؛ ناچار شدند ادامه‌ى این صنعت را در کشور تحمّل کنند؛ ناچار شدند ادامه‌ى تحقیقات و توسعه‌ى این صنعت را تحمّل کنند. تحقیق و توسعه‌ى صنعت هسته‌اى ادامه خواهد یافت؛ گردش صنعت هسته‌اى ادامه خواهد یافت؛ این چیزى است که آنها سالها تلاش کردند، [ولى] امروز روى کاغذ آوردند و امضا دارند میکنند که حرفى ندارند. این معنایش چیست جز اقتدار ملّت ایران؟ این بر اثر ایستادگى ملّت، مقاومت ملّت، و بر اثر شهامت و ابتکار دانشمندان عزیز ما است. رحمت خدا بر شهریارى‌ها و رضائى نژادها و احمدى روشن‌ها و علیمحمّدى‌ها؛ رحمت خدا بر شهداى هسته‌اى، رحمت خدا بر خانواده‌هاى اینها، رحمت خدا بر ملّتى که پاى حرف حقّ خود و احقاق حقّ خود مى‌ایستد.

یک مطلب دیگر هم که نکته‌ى آخر است عرض بکنم. این آقا گفته است که میتواند ارتش ایران را نابود کند. قدیمى‌هاى ما این‌جور حرفها را «لاف در غریبى» میگفتند.(۲) من نمیخواهم در این زمینه چیزى بگویم، آنها که این حرف را خواهند شنید، اگر میخواهند درست بفهمند، اگر میخواهند از تجربه‌هاى خود درست استفاده بکنند بدانند، البتّه ما از هیچ جنگى استقبال نمیکنیم، ما به هیچ جنگى مبادرت نمیکنیم و پیش‌دستى نمیکنیم، امّا اگر جنگى اینجا اتّفاق بیفتد، آن کسى که سرشکسته از جنگ خارج خواهد شد آمریکاى متجاوز و جنایتکار است.

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌
اِذا جآءَ نَصرُاللهِ وَ الفَتح. وَ رَاَیتَ النّاسَ یَدخُلونَ فى دینِ اللهِ اَفواجًا. فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ وَ استَغفِرهُ اِنَّهُ کانَ تَوّابًا. (۳)
و السّلام علیکم و رحمةالله و برکاته‌

تاریخ ارسال: دو شنبه 29 تير 1394 ساعت: 17:53 |تعداد بازدید : 1787 نویسنده :

عوامل و پیامد های بیداری در قرآن کریم

الف: عوامل بیداری: از نظر قرآن، بیداری، نیاز اساسی بشر است و خداوند برای این که انسان به این حالت دست یابد، همه شرایط و بسترهای لازم را فراهم آورده است.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری.
در تفکر قرآنی و اسلامی همه موجودات و آفریده های جهان به عنوان عامل بیداری معرفی شده است.
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتری است معرفتی کردگار
زیرا انسان با تعقل و تأمل در آفریده های جهان که نشانه‌ها و آیات الهی هستند، می‌تواند فراتر از ظاهر و کارکردهای عادی و معمولی آن‌ها، به حقایقی دست یابد که وی را به مسیر درست زندگی هدایت می‌کند. اما قبل از رسیدن به آن درجه ازبیداری، مقدمات چون، تفکر، تقوی، عبرت آموزی و... لازم است که تا پدیده های مادی را علامتی بداند که حقیقت جاوید ماورایی را نشانه رفته است.
الف علم و معرفت: اگر در آثار و اثرات که جهل در عقب ماندگی توده‌ها، بروز جنگ‌ها و کشتارها و انحرافات اخلاقی و جنسی داشته است توجه شود، نقش علم و معرفت از باب شناخت اضداد، چهره می‌نماید و نقش آن در آفرینش بیداری در جامعه ناگفته هویدا می‌شود؛ و کمترین اثر و ثمر آگاهی این است که از میان فتنه‌ها و حوادث می‌تواند عبور کرده و به سر منزل مقصود برسد (99) از اینرو قرآن بین عالم وجاهل فرق قائل می‌شود (قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُون) (100) و مهم‌ترین فلسفه رسالت انبیاء را تعلیم و آموزش مردم می‌داند: «کَما أَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُون» (101)
ب تفکر: تفکر، تعقل و تدبر از واژگان است که در قرآن کریم بیش از سیصد بار استفاده شده است؛ و این دلیل بر اهمیت و نقش آن در رستگاری و نجات و هدایت انسان است. در تفکر اسلامی تفکر سبب پیدایش و افزایش بیداری می‌شود «الامام علی» ع: تفکّرک یفیدک الإستبصار، و یکسبک الإعتبار (102)
ج تقوی: تقوی وپرهیزگاری باعث بیداری اسلامی می‌شود، و نیروی درک و تمیز را در انسان تقویه می‌کند. قرآن کریم برای تقوی آثار متعددی ذکر کرده است که از مهم‌ترین آن‌ها بیداری و درک حقایق است «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا» (103) در جای دیگر، آگاهی و معرفت را ثمره تقوی می‌داند که آنان بجای خود بیداری آفرین است «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّه» (104) به نظر می‌رسد اهمیت واثر تقوی نسبت به سائر عوامل، بیشتر باشد، در یک نگاه آنار شیسم سیاسی حاکم در دنیا پیامد مستقیم بی تقوایی است. چنانچه آیت الله خامنه ای در باره سرنوشت صدام می‌گوید: دنیای سیاست جهانی، دنیایی بی تقوایی است. بی تقوایی موجب شده است که مستکبران عالم حتی به دوستان خودشان هم وفا نکنند. دیدید بر سر صدام ملعوم روسیاه چه آوردند؟ (105) از سوی دیگر، ممکن است برخی مواقع انسان‌های بیدار نا متقی نیز گرفتار تطمیع وزر و زور دشمن و فتنه گران شود، اما در انسان متقی این احتمال کاهش پیدا می‌کند، و تقوی انسان را در فتنه‌ها و حوادث حفظ می‌کند.

د عبرت آموزی:

منظور ازعبرت، این است که حوادث مشابه را با هم دیگر مقایسه کنید. هرچند انسان‌ها در زمینه و زمانه های مختلف زندگی می‌کنند، اما از نظر سنت‌های تاریخی حاکم بر رفتار و اعمال اجتماعی، سیاسی، و... می‌توانند شباهت‌های زیادی داشته باشند، که ضرورت بیداری مطرح می‌شود. از این رو قرآن کریم در آیات متعدد، عبرت آموزی از سرنوشت و سرگذشت پیشینیان به عنوان یکی از عوامل بیداری، مطرح می‌کند. آیات 137 از سوره آل عمران، 26 سوره نساء، 11 سوره انعام، 74 سوره ا عراف، 109 سوره یوسف، 36 سوره نحل، 46 سوره حج، 69 سوره نمل، 9 و 42 سوره روم، 44 سوره فاطر، 44 نور، 26 نازعات، و 82 سوره غافر، وآیه 10 سوره محمد (ص) انسان‌ها را به عبرت آموزی دعوت می‌کند. خداوند بسیاری از عوامل بیدرای را مثل تفکر، تعقل و... با تعبیرات چون «لعل» بیان می‌کند. اما عبرت آموزی را به خاطر اهمیت آن، از واژه های دستوری استفاده می‌کند «فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصار» (106) ونمونه های از تاریخ را بازگو می‌کند اما جز انسان‌های بیدار وبابصیرت را عبرت آموز نمی‌داند.

تاریخ ارسال: سه شنبه 8 مرداد 1392 ساعت: 17:21 |تعداد بازدید : 2152 نویسنده :

تنفر اسلام از تفرقه

از جمله دلایلی که گواه بر زشت بودن تفرقه می­باشد، این است که پیامبر خدا از ترس اینکه مبادا اختلاف در قرائت منجر به تفرقه و اختلاف مسلمانان شود، آنها را در هنگام روی دادن اختلاف، از قرائت قرآن منع می­نمود.

مسلم و بخاری از جنید بن عبدالله و او هم از پیامبر روایت کرده­اند: «قرآن بخوانید تا آنجا که دلهایتان را به هم ربط می­دهد و هرگاه به اختلاف افتادید، در همان­جا توقف نمایید». یعنی از آنجا پراکنده و از قرائت منصرف شوید، تا این اختلاف منجر به شر و فتنه نشود. به­رغم اینکه فضل و برکت قرائت قرآن برای همگی معلوم بوده و برای قاری قرآن در ازای یک حرف ده حسنه وجود دارد، در صورت منجر شدن آن به اختلاف و تفرقه پیامبر آن را منع کرده است؛ دیگر فرق ندارد که این اختلاف، اختلاف در قرائت و یا کیفیت ادای آن باشد، به هر صورت به قاریان امر شده است که هنگام اختلاف توقف نمایند و از هم دور شوند و هرکسی بر قرائت خود ادامه دهد. بین عمر و هشام اختلافی بر سر قرائت قرآن روی داد، پیامبر خدا در جواب آنها فرمودند: «قرائت هردوی شما صحیح است؛ اگر سبب اختلاف، فهم معانی باشد، در این مورد هم معنای صحیح  فوق یعنی آن را بخوانید و ملتزم به اتحاد و عدم تفرقه در مدلولات و معانی آن باشید و هرگاه به اختلاف افتادید یا مسئله­ای رخ داد که مقتضی مجادله و منازعه باشد و باعث تفرقه گردد، آن را ترک کنید و دنبال محکماتی بروید که باعث الفت و پیوند قلوب می­شوند و از متشابهاتی که باعث تفرقه در میان شما می­شود، پرهیز کنید» (عبدالباقی، 1407ق، ح1706). یعنی هرگاه کسانی را دیدید که در پی آیات متشابه هستند، از آنها پرهیز نمایید. این احادیث همان­طور که ابن­حجر می­گوید: «مسلمانان را بر جماعت و الفت تشویق و از تفرقه و اختلاف برحذر می­دارند و از مجادله و ستیزه نهی کرده­اند» (همان، ح1705).

تاریخ ارسال: سه شنبه 8 مرداد 1392 ساعت: 17:19 |تعداد بازدید : 2043 نویسنده :

راهکارهای تحکیم وحدت و تقریب مذهبی

. حضور در عبادات و شعائر مذهبی ـ اجتماعی

1-1. نماز جماعت

گرچه تشریع نماز به خاطر ایجاد ارتباط انسان با خالق خویش بوده، بُعد عبادی و معنوی آن برجسته­تر است، اما در شریعت اسلام تأکید شده است که در کنار سایر مسلمانان به جماعت برگزار شود. این گزارش مشهور که پیامبر(ص) از همان آغاز رسالت، این فریضه را با اصحاب به جماعت اقامه می­کرد، نشان از اهمیت این امر دارد. در اهمیت نماز جماعت همین بس که قرآن سفارش کرده است که مسلمانان باید بکوشند حتی در اوج جنگ نیز، آن را ـ البته با شرایطی خاص ـ برگزار نمایند. اصحاب و ائمه اطهار نیز به تأسی از تعالیم قرآن و سیره و سخن پیامبر(ص)، همگان را به حضور فراگیر در این عمل عبادی ـ اجتماعی تشویق می­کردند.

امام صادق(ع) بعد از بیان ثواب نماز جماعت و ارزش والای آن در برابر نماز به تنهایی و در منزل، می­فرماید: «نماز تو در خانه و به تنهایی، گرد و غباری افشانده! چیزی از آن به سوی پروردگار برنخیزد؛ و هر آنکه در    خانه­اش به جماعت نماز گزارد و از مسجد روی گرداند، نه او و نه کسی که با وی نماز گزارده است، نمازی درخور نداشته­اند؛ مگر آنکه مشکلی ایشان را از مسجد باز داشته باشد».

از این روایت به دست می­آید که نه تنها شرکت در نماز جماعت، بلکه حضور در مسجد و در میان جماعت مسلمانان نیز برای آن حضرت موضوعیت داشته است.

1-2. نماز جمعه و عیدین

دستور شریعت به اقامه نماز جمعه و عیدین نیز، یکی از مهم­ترین، زیباترین و وحدت­بخش­ترین جلوه­های حضور یکپارچه مسلمانان است. در این حرکت عبادی ـ سیاسی است که طبقات مختلف، از هر گروه و مذهب، گرد هم می­آیند و رو به سوی معبود می­نشینند و ضمن آشنایی با وظایف دینی و اخلاقی، از مشکلات جامعه خود آگاه می­شوند. صرف نظر از فریضه حج، شاید این­گونه درس برادری و همبستگی، در هیچ­یک از تعالیم عبادی و اجتماعی اسلام، تا این حد ظهور ندارد. با اختصاص یافتن یک سوره قرآن مجید (سوره جمعه) به این فریضه، از امت اسلامی خواسته شده که با شنیدن اذان نماز جمعه، همه کارها را رها کنند و در این مراسم شرکت نمایند؛ چرا که خیر آنها در چنین کاری است. پیامبر اسلام(ص) در نخستین روزهای هجرت خود به مدینه، این عمل عبادی ـ اجتماعی را به عنوان سنگ بنای تشکیلات حکومتی خود، پی ریزی کرد. همچنین بعد از آن حضرت، کسانی که زعامت امت و تدبیر امور را به عهده گرفتند، به اقامه آن پرداختند.

1-3. تأکید بر فریضه حج

کنگره عظیم حج، از جمله برنامه­ها و شعائر دینی است که از همه بیشتر، زمینه پیوندهای عاطفی، اجتماعی و مذهبی مسلمانان را فراهم ساخته است. بدون تردید، در هیچ­یک از دستورها و برنامه­های عبادی، اجتماعی و سیاسی اسلام، این همه زمینه هم­گرایی و تمرین معاشرت با همکیشان وجود ندارد. پیامها و جلوه­های زیبا و وحدت­بخش این عبادت جمعی و کانون باشکوه وحدت اسلامی را، می­توان در همسانی و همانندی نیت، آداب و مناسک، رنگ لباس حاجیان، و حضور هماهنگ آنان از هر ملیت و زبان و مذهبی در مشاهد مشرفه، و لزوم ترک مباحثه و جدالهای مذهبی به خوبی نظاره کرد. با تأکید بر این آیین باشکوه است که قرآن مجید می­فرماید: «جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَامًا لِلنَّاسِ» (مائده، 97).

راغب اصفهانی، در تبیین معنای «قِیَامًا لِلنَّاسِ» می­نویسد: «قیام» و «قوام» اسم است برای چیزی که اشیای دیگر توسط آن قوام و قیام می­یابند. طبق این معنی، مقتضای آیه شریف این است که مردم در امور دنیایی و آخرتی خود، به وسیله خانه خدا، کعبه، قوام و پابرجایی می­یابند. از این نکته (ذکر کلمه قیام) استفاده می­شود که غرض و فلسفه تشریع حج، فقط انجام اعمال ظاهری و صوری آن نیست؛ زیرا در آن صورت، قوام و قیامی بر آن مترتب نمی­شود، بلکه هدف از تشریع آن، اجتماع مسلمانان توانمند و متمکن، از سراسر شهرها و کشورهای اسلامی در یک نقطه معین می­باشد که به آشنایی و تفاهم و همیاری بپردازند و روابط سیاسی و اقتصادی و فرهنگی برقرار نمایند. بر این اساس، حج برای مسلمانان یک کنگره عظیم جهانی است که هر ساله در مرکز نزول وحی و مبدأ گسترش اسلام، برگزار می­شود و برپایه آن، وسیله قوام و قیام مردم با نژادهای مختلف، فراهم می­گردد.

شهید مطهری کعبه و حج را به عنوان یکی از رموز و محورهای وحدت مسلمانان و حرکت جمعی آنان در مسیر واحد می­داند و می­گوید: «اندک مطالعه در وضع عمل حج، به ما می­فهماند که منظور شارع مقدس اسلام از تشریع حج این بوده است که مسلمانان به یکدیگر نزدیک­تر شوند و وسیله­ای به وجود آید که مسلمانان اقطار عالم، خواه و ناخواه، یکدیگر را در یک نقطه ملاقات کنند و پیوندشان محکم­تر گردد».

به قول اقبال لاهوری، در این کنگره وحدت­بخش:

امر حق و حجت و دعوی یکی ست/ خیمه­های ما جدا، دلها یکی ست

از حجاز و چین و ایرانیم ما/ شبنم یک صبح خندانیم ما.

تاریخ ارسال: سه شنبه 8 مرداد 1392 ساعت: 17:18 |تعداد بازدید : 1164 نویسنده :

پرتوهای سنت نبوی

آنچه را که قرآن در زمینه دعوت به اتحاد و همبستگی و برحذر داشتن از اختلاف و تفرقه بیان کرده، سنت نبوی نیز آن را تثبیت و تأکید نموده و آنها را تفضیل داده است. سنت نبوی مردم را به جمع شدن و وحدت دعوت می­کند و از تفرقه و تک­تازی متنفر می­گرداند، و مردم را به سوی برادری و محبت فرا می­خواند و آنها را از عداوت و کینه­توزی برحذر می­دارد. در این زمینه کتابهای سنت مملو از احادیث پند و اندرز می­باشند.

ترمذی از ابن­عمر روایت نموده است: عمر در جابیه (اسم مکانی) خطبه­ای ایراد فرمودند بدین مضمون: ای مردم من در میان شما در جای رسول الله قرار گرفته­ام که در میانمان فرمود: «شما را (به تبعیت از) یارانم وصیت می­کنم، سپس به آنهایی که به دنبال آنها می­آیند (تابعان) و سپس به کسانی که به دنبالش می­آیند (یعنی تابع تابعان). شما را در التزام به جماعت و دوری گرفتن از تفرقه وصیت می­نمایم که همانا شیطان با شخص تنها همراه و از دو نفر دورتر است. آنکه دوست دارد در بهشت زندگی کند، پس به رأی جماعت متعهد باشد».

از ابن­عباس روایت شده که پیامبر خدا فرموده است: «دست خدا همراه جماعت است» (ترمذی، 1408ق، ح21669).

از ابن­عمر روایت شده که پیامبر فرموده است: «همانا خداوند امت مرا بر گمراهی جمع نمی­کند» (همان، ح2168).

ابن­عباس: «همانا کسی که از جماعت به اندازه وجبی فاصله بگیرد و بمیرد ، جاهلانه مرده است» (بخاری، 1407ق؛ مسلم، 1972م).

ابن­عمر: «مسلمان برادر مسلمان است و کسی که نیاز برادرش را برآورده کند، خداوند نیاز او را برآورده می­کند» (عبدالباقی، 1407ق، ح28).

ابوهریره: «هیچ­یک از شما دارای ایمان کامل نیست، مگر اینکه آنچه را برای خود دوست دارد، برای برادر دینی­اش دوست داشته باشد» (همان، ح93).

«قسم به کسی که نفس من در اختیار اوست، تا ایمان نیاورید داخل بهشت نمی­شوید و تا یکدیگر را دوست نداشته باشید، ایمانتان کامل نیست، آیا شما را به چیزی راهنمایی کنم که اگر آن را انجام دادید، محبت شما در بین شما ایجاد شود؟ سلام کردن را در بین خودتان به صورت آشکار رواج دهید» (سیوطی، ح6و670).

«مسلمانان خونشان باهم آمیخته است، کوچک­ترین آنها مسئولیتشان را ادا می­نمایند و دورترینشان را پناه می­دهند و آنان در مقابل غیر خود، دست قدرت می­باشند».

«سنت نبوی مسلمانان را با رساترین شیوه از کینه­توزی نسبت به هم و فاصله گرفتن از یکدیگر برحذر داشته است» (عبدالباقی، 1407ق، ح1660).

انس بن مالک: «نسبت به یکدیگر بغض و حسد نداشته باشید و بر همدیگر پشت نکنید، بلکه بنده خدا و برادر دینی باشید، و برای هیچ برادر مسلمانی جایز نیست که بیش از سه روز متوالی برادر دینی­اش را به قصد کینه و عداوت ترک نماید».

از ابوایوب انصاری روایت شده که پیامبر خدا فرمودند: «برای هیچ مسلمانی جایز نیست بیش از سه شب برادر مسلمان خود را ترک کند. این بر او بر این پشت کند و بهترین آنها کسی است که اول سلام را شروع کند».

ابوهریره: «از ظن و گمان پرهیز کنید؛ زیرا «ظن» دروغ­ترین سخن است. به دنبال عیب­جویی و جاسوسی یکدیگر نباشید بر سر بیع و معامله همدیگر مکر و حیله ننمایید. نسبت به یکدیگر حسد نبرید و با یکدیگر بغض و کینه نداشته باشید. به یکدیگر پشت نکنید، (بلکه) بندگان خدا و برادران دینی یکدیگر باشید» (همان).

ابوهریره: «مسلمان برادرمسلمان است به او ظلم نمی کند و او را خوار  تحقیرنمی گرداند- در این قسمت 3 دفعه به سینه خود اشاره نمود و فرمود : تقوی اینجاست، در شر بودن شخص همین کافی است که برادر مسلمان خود را تحقیر نماید . همه چیزمسلمان  بر مسلمان حرام است ، خون و مال و شرفش» (همان، ح2564).

«درهای بهشت روزهای دوشنبه و پنجشنبه باز می­شوند و تمام گناهان به جز شرک بخشیده می­شود، مگر گناه کسی که بین او و برادر دینی­اش دشمنی باشد که گفته می­شود: این دو نفر را به تأخیر اندازید تا صلح نمایند و این جمله اخیر را سه بار تکرار نمود» (همان، ح2565).

«از بدرفتاری نسبت به یکدیگر پرهیز نمایید؛ زیرا آن ریشه­کن کننده است» (همان، ح2511).

از زبیر نقل شده که رسول خدا فرمودند: «دردهای گذشتگان بر شما روی آورده، که حسد و کینه می­باشند و کینه و بغض ریشه کن کننده است، اما نمی­گویم مو را می­تراشد و ریشه­کن می­کند، بلکه دین را ریشه­کن می­کند، قسم به نفسی که جان من در اختیار اوست، داخل بهشت نمی­شوید تا ایمان نیاورید، و ایمانتان کامل نیست تا یکدیگر را دوست نداشته باشید» (همان، ح4919).

ابن­عباس: «سه کس نمازشان یک وجب از بالای سرشان تجاوز نمی­کند: 1. مردی که امامت قومی را برعهده بگیرد، در حالی که مردم او را دوست ندارند و از او راضی نیستند. 2. زنی که شوهرش از او ناراضی باشد. 3. برادرانی که از هم قطع رحم کنند» (ترمذی، 1408ق، ح2512).

ابوفراشه اسلمی: «کسی که برادرش را یکسال ترک کند، مانند آن است که او را کشته و خونش را ریخته باشد» (ابن­ماجه، 1407ق، ح971).

جابر بن عبدالله: «همانا شیطان از اینکه در جزیرة­العرب عبادت نشود، مأیوس شده، اما در فتنه و آشوب انداختن بین آنها مأیوس نشده است» (ابوداود، بی­تا، ح4515).

تاریخ ارسال: سه شنبه 8 مرداد 1392 ساعت: 17:17 |تعداد بازدید : 1121 نویسنده :

آثار تمسک به حبل الله

قرآن نتایج و آثار تمسک به حبل الهی را در همین آیات تحلیل و تبیین می­کند که از مهم­ترین آثار آن می­توان به وحدت جامعه و دوری از تشتت اشاره کرد؛ زیرا حبل الهی چیزی است که برادری ایمانی را تقویت می­کند و مردم را به نعمت اخوان و برادر بودن می­رساند.

نتیجه برادری ایمانی چیزی جز عزت و رهایی از ذلت عمومی و اجتماعی جامعه اسلامی نسبت به جوامع دیگر نخواهد بود؛ زیرا کسانی که از نعمت برادری برخوردار می­شوند، در کنار یکدیگر و برای یکدیگر و در راستای هدف مشترک و وحدت رویه و روش واحد حرکت می­کنند و از هرگونه پراکندگی در هدف و روش دوری می­ورزند. این­گونه است که در دل دشمنان خویش ابهت می­اندازند و دشمنان، ایشان را بزرگ و قوی می­یابند و نه تنها از جنگ و خونریزی که برخاسته از تفرقه و تشتت در هدف و رویه است، رهایی می­یابند، بلکه دشمنان  نیز فکر حمله و جنگ و تجاوز را از خود دور می­سازند.

تاریخ ارسال: سه شنبه 8 مرداد 1392 ساعت: 17:11 |تعداد بازدید : 1234 نویسنده :

کرامت انساني از ديدگاه قرآن

بدون ترديد يكي از مهم ترين موضوعات قرآني، حول محور انسان و ويژگي هاي او سير مي كند. در واقع آن گونه كه قرآن انسان را ترسيم نموده، در هيچ جايي به چنين نحوي، جنبه هاي متفاوت و کرامت انساني در نظر گرفته نشده است. در حقيقت در بين مخلوقات، انسان از ويژگي هاي بسيار متمايزي برخوردار است كه به احسن الخالقين خطاب شده است.

 

ادامه مطلب

تاریخ ارسال: جمعه 6 مرداد 1391 ساعت: 17:15 |تعداد بازدید : 978 نویسنده :

تاریخ ارسال: سه شنبه 20 تير 1391 ساعت: 1:1 |تعداد بازدید : 417 نویسنده :

@@@@@@@آموزش تلفظ حروف عربی برای درست خواندن قرآن ونماز(ساده )@@@@

 

  

باسلام
قرار است در اینجا به طور ساده به آموزش تلفظ حروف عربی بپردازیم تا دیگر در نماز وقرآن خواندن بتوانیم با رعایت کردن آنها قراءت زیبایی داشته باشیم.


درس اول: بسـيـارى از حروف عربى تقريباً به همان شكل فارسى تلفّظ مى شوند و نيازى به آموزش نـدارد و تـنـها ده حرف (ثاء، حاء، ذال ، صاد، ضاد، طاء، ظاء، عين ، غين ، واو) در زبان عربى ، تلفّظ آنها به گونه ديگرى است كه به شرح آن مى پردازيم . لازم به يادآورى است كه ترتيب زير به جهت سهولت در فراگيرى انتخاب شده است

جهت خوانده مابقی دروس به ادامه مطلب مراجعه کنید!

ادامه مطلب

تاریخ ارسال: جمعه 5 خرداد 1391 ساعت: 23:28 |تعداد بازدید : 2004 نویسنده :

حکمت تلاوت قرآن

یکی از وظایفی که در قرآن برای پیامبر اکرم (ص) ذکر شد تلاوت آیات الهی برای مردم است « یتلو علیهم آیاته » و هر مسلمانی نیز برای اینکه با قرآن انس بگیرد باید قرآن را تلاوت کند و آداب و احکام نسبت به آنرا رعایت نماید و البته تلاوت قرآن ضمن آنکه احکام و آدابی دارد از حکمت خاص نیز برخوردار است در حکمت تلاوت گفته اند به گونه ای قرآن را باید تلاوت کرد که معبود رامشاهده نماید چون قرآن تجّلی حقتعالی است و باید قلب و جان خویش را به گونه ای مهیا سازد که متجلّی را هنگام تلاوت مشاهده نماید و این نکته بسیار مهم است که هنگام تلاوت احساس حضور و شهود و نزدیکی نماید . با چنین قرب و نزدیکی هیچگاه انسان احساس وحشت و اضطراب نخواهد نمود چه اینکه از امام سجاد (ع) نقل شده که فرمود « لومات من بین المشرق و المغرب لما استوحشتُ بعد ان یکون القرآن معی [1] . اگر همهء مردمی که بین مشرق و مغرب عالم وجود دارند از بین بروند و کسی روی زمین نباشد و من تنها باشم، اگر قرآن با من باشد هرگز احساس

وحشت نمی کنم » پس زمانی که انسان با تلاوت قرآن با چشم دل صاحب تجّلی را مشاهده کند به حکمت تلاوت قرآن رسیده است و همین حکمت در عبادت هم بیان شده به این معنا که عابد در عبادت ، ، معبود را در ضمیر خود مشاهده نماید البته تلاوت هم نوعی عبادت است و این حقیقت می تواند برای کسی که به تلاوت آیات مشغول می باشد تحقق یابد و بسیار واضح و روشن است که هر چه معرفت و شناخت انسان و آمادگی روحی بیشتر باشد این احساس حضور و شهود بیشتر برای انسان بدست می آید.
و برای اینکه انسان مؤمن به این حکمت که مشاهدهء متکلم و معبود است نائل شود باید فقط حق را دوست داشته باشد و غیر حق را در دل راه ندهد و در این صورت هیچگاه نگران و مضطرب نخواهد بود امام حسن (ع) در دعای عرفه می فرماید: آن کس که تو را نیافت چه چیز یافته و آن کس که تو را یافت چه چیز را نیافته؟ و قطعاً هرکسی که به جای تو به دیگری تن دهد و دیگری را برگزیند خسارت دیده است " ماذا وجد مَن فقدك، وماالذی فقدمنوَجَدك. لقد خابَ مَن رَضِیَدونک بدلاً " و در حالات امام سجاد (ع) وارد شده که " کان «علیه السلام» اذا قرأ « مالک یوم الدین » یکرّرها حتی کاد ان یموت "[2] آن حضرت هرگاه آیهء « مالک یوم الدین » را تلاوت می کرد آنقدرتکرار می کرد که نزدیک بود جان از بدنشان مفارقت کند .
علی (ع) دربارهء تجّلی خداوند بر قرآن فرمود : " فتجلي لهم سبحانهفي كتابه مـن غير ان يكـونـوا راوه " [3]  یعنی خدای تعالی در این کتاب برای بندگانش تجلی کرده و آنان کتاب خدا را می نگرند و می خوانند اما خدا را نمی بیند.
 تجلّی از زیباترین و ظریفترین تعبیرات در فرهنگ غنی اسلام است و معنای آن این است که خدای بزرگ حقیقتی را از جهان غیب تنزّل داده ، پایین می آورد و برای ما تبیین می کند و واضح است که تجّلی غیر از تجافی است زیرا قرآن که در ماه رمضان نازل شد، در عین حال که حقیقت آن نزد خدا همیشه خواهد بود رقیق شده و تنزل کرده و به صورت لفظ درآمده تا انسان بتواند آن را تلاوت کند و مورد استفاده قرار دهد و امّا تجافی آنست که وقتی پایین می آید دیگر بالا نیست مثل باران زیرا وقتی که باران نازل می شود و می بارد زمانی که بالا است دیگر پائین نیست و وقتی پائین است بالا نیست.
 از نمونه های تجّلی می توان تجلی ملک الموت را یاد نمود که برای محتضر تجلی می کند در عین حال که در جایگاه رفیع خود می باشد و در تعبیر معصوم (ع) آمده که فرمود: " تجلي ملك الموت یقبضها مِن حجب الغيوب ، و رماها عن قوس المنايا بأسهم وحشةالفراق "[4] « روزی که فرشتهء مرگ ، عزرائیل از پشت پرده های غیب برای قبض ارواح متجلّی شود» ، سپس امام فرمود خدایا در آن روز به ما رحم کن .
و از نمونه های دیگر تجلّی در قرآن دربارهء حضرت موسی (ع) می باشد که خدای متعال می فرماید " فلما تجلـّی ربّهللجبل جعله دکّا و خَرَّ موسی صعقا " [5] آنگاه که نور تجّلی خدا بر کوه تابش کرد آن را متلاشی ساخت و موسی بی هوش افتاد.
پس کسی که قرآن را تلاوت می کند باید سعی کند به حکمت و باطن هنگام تلاوت دسترسی پیدا کند در این هنگام است که با فرشتگان که سفرای الهی هستند محشور خواهد شد چه اینکه در روایتی آمده است که معصوم فرمود :
الحافظ للقرآن العاملبه مع السفرة الكرامالبررة "[6]
 
عظمتی که برای قرآن کریم ذکر شده نشانگر آن است که باطن قرآن در قیامت از صف مسلمانان ، پیامبران ، فرشتگان ، علماء و شهداء مانند انسانی نورانی با چهره ای روشن از کنار همه می گذرد که هنگام عبور هر گروهی می گویند ما او را می شناسیم او از ماست ولی از همه آنها می گذرد تا به پیشگاه خدای عزّوجل می رسد. و به همین جهت این قرآن کسانی را که جایگاه و حرمت آنرا حفظ کردند شفاعت می کنند و شفاعتش هم نزد خدای بزرگ پذیرفته می شود. از اینرو مواجهه ما با قرآن باید بسیار مؤدّبانه و محترمانه باشد و همواره باید سعی کنیم خود را به قرآن عرضه کنیم که اگر میان روح و جان ما با قرآن سنخیت و هماهنگی برقرار شد معلوم می شود که آن شخص جایگاه خوبی دارد و در صورتیکه ناهماهنگی و ناهمگونی میان روح و جان ما با قرآن بود روشن می شود که مرتبتی در نزد خدای متعال نداریم و باید بیشتر به فکر تفکّر و عمل بر طبق دستورات قرآنی باشیم تا روح و زندگی خود را قرآنی نمائیم.
خدای متعال ما را با قرآن و عترت که مورد سفارش پیامبر اکرم (ص) می باشد محشور فرماید .
 
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
 
 


[1]کافی ج 2 ص 602           
[2] کافی ج2 ص 602                     
[3]نهج البلاغه خطبه 147                  
[4]صحیفه سجادیه دعای 42           
[5]اعراف آیه 143                   
[6] کافی ج 2 ص 603                  
تاریخ ارسال: شنبه 16 ارديبهشت 1391 ساعت: 17:28 |تعداد بازدید : 1398 نویسنده :

موقعیت استثنایی کعبه در کره زمین

 

وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ (٩٠)آلآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ (٩١)فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ (٩٢)    سوره یونس

« و بني اسرائيل را از دريا عبور داديم. فرعون و سپاهيان وي بيدرنگ مسلحانه و فراتر از حد خود آنها را دنبال کردند، تا وقتي که داشت غرق ميشد گفت: ايمان آوردم به اينکه خدائي غير از خدائيکه بني اسرائيل (فرزندان يعقوب) به او ايمان اوردند وجود ندارد و هميشه مسلمان خواهم بود ـــ حالا! در حاليکه تا پيش از اين از سپردن بني اسرائيل سرباز زدي و هميشه نيز مفسد بودي ـــ امروز فقط بدن تو را نجات ميدهيم تا براي افراد پس از خودت درسي باشد. هر چند خيلي از مردم از آيات ما غافلند».

واژه فرعون در لغت بمعني: ساختمان باشکوه است. بعد به فرمانروايان مصر اطلاق شده، که اشاره ضمني و تلويحي بوده به ساختمانهاي بلند بالا و باشکوه آنها. تصويري که ميبينيم تصويرهمان فرعوني است که در زمان موسي بوده و از سپردن بني اسرائيل به موسي سرپيچي کرده و موسي و همراهانش را تعقيب کرده و در دريا غرق شده. او رامسز دوم نام داشته است. پس از غرق شدن افراد باقيمانده دستگاه فرعون که با وی در تعقیب موسی نبوده اند او را از آب گرفته و موميائی ميکنند، و امروزه در معرض تماشای جهانيان است. چيزی که 1400 سال پيش قرآن آن را پيش بينی کرده است

تاریخ ارسال: شنبه 2 ارديبهشت 1391 ساعت: 23:6 |تعداد بازدید : 1463 نویسنده :

هشدارهاي قرآن به انسان در مورد شيطان

 

قرآن در آيات متعددي از شيطان به عنوان دشمن آشكار انسان معرفي نموده و مي‏فرمايد: ان الشيطان للانسان عدو مبين؛ «شيطان دشمن آشكار انسان است.» و در هشداري ديگر مي‏فرمايد، بني آدم شيطان شما را فريب ندهد آن گونه كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد.
قرآن در هشدار ديگري مي‏فرمايد: «هر كس شيطان را به جاي خداوند به عنوان ولي و سرپرست خود انتخاب كند زيان آشكاري كرده است.»
و درباره پيروان شيطان مي‏فرمايد: «هر آينه جهنم را از تو و بندگاني كه از تو پيروي كنند پر خواهم كرد.» در اينجا يك سؤال مطرح مي‏شود و آن اينكه با توجه به اين همه هشدارهاي قرآني و انبياء و ائمه معصومين عليهم السلام و پيامدهايي كه پيروي از شيطان دارد چرا انسان‏ها به اين هشدارها بي توجه هستند؟
در پاسخ بايد بگوييم كه چند عامل موجب اين بي‏توجهي شده است:
1- شيطان آنچنان مخفي و پنهان در انسان نفوذ مي‏كند كه انسان فكر مي‏كند اين خود اوست كه چنين تصميمي را گرفته است و دشمني را احساس نمي‏كند.
2- راه شيطان راه آسان و همواري است. حضرت علي عليه السلام مي‏فرمايد: «بدانيد كه شيطان راه خود را آسان و هموار مي‏سازد تا به راحتي و آساني به دنبال او برويد و از او پيروي كنيد.»
3- فوري نبودن نتايج پيروي از آن دشمن خطرناك. يعني اغلب نتايج بنيان كن پيروي از نفس اماره و شيطان، چنان فوري نيست كه انسان با چشيدن طعم تلخ آن در برابرش مقاومت ورزد.
4- لذت گرايي افراطي كه قواي مقاومت را از انسان مي‏گيرد.
5- تنوع و انعطاف پذيري شگفت انگيزي كه در شيطان نيز يكي از عوامل تاثيرپذير انسان از برنامه‏هاي شيطان است. قرآن در آيات متعددي از شيطان به عنوان دشمن آشكار انسان معرفي نموده و مي‏فرمايد: ان الشيطان للانسان عدو مبين؛ «شيطان دشمن آشكار انسان است.» و در هشداري ديگر مي‏فرمايد، بني آدم شيطان شما را فريب ندهد آن گونه كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد. قرآن در هشدار ديگري مي‏فرمايد: «هر كس شيطان را به جاي خداوند به عنوان ولي و سرپرست خود انتخاب كند زيان آشكاري كرده است.» و درباره پيروان شيطان مي‏فرمايد: «هر آينه جهنم را از تو و بندگاني كه از تو پيروي كنند پر خواهم كرد.» در اينجا يك سؤال مطرح مي‏شود و آن اينكه با توجه به اين همه هشدارهاي قرآني و انبياء و ائمه معصومين عليهم السلام و پيامدهايي كه پيروي از شيطان دارد چرا انسان‏ها به اين هشدارها بي توجه هستند؟ در پاسخ بايد بگوييم كه چند عامل موجب اين بي‏توجهي شده است:

 

 1- شيطان آنچنان مخفي و پنهان در انسان نفوذ مي‏كند كه انسان فكر مي‏كند اين خود اوست كه چنين تصميمي را گرفته است و دشمني را احساس نمي‏كند.

 2- راه شيطان راه آسان و همواري است. حضرت علي عليه السلام مي‏فرمايد: «بدانيد كه شيطان راه خود را آسان و هموار مي‏سازد تا به راحتي و آساني به دنبال او برويد و از او پيروي كنيد.»

 3- فوري نبودن نتايج پيروي از آن دشمن خطرناك. يعني اغلب نتايج بنيان كن پيروي از نفس اماره و شيطان، چنان فوري نيست كه انسان با چشيدن طعم تلخ آن در برابرش مقاومت ورزد.

 4- لذت گرايي افراطي كه قواي مقاومت را از انسان مي‏گيرد.

 5- تنوع و انعطاف پذيري شگفت انگيزي كه در شيطان نيز يكي از عوامل تاثيرپذير انسان از برنامه‏هاي شيطان است.

تاریخ ارسال: شنبه 2 ارديبهشت 1391 ساعت: 23:1 |تعداد بازدید : 968 نویسنده :

قرآن از نظر علم ریاضی

اطلاع چندانی در دست نیست، ولی از آنجا که سیوطی در کتاب الاتقان فی علوم القرآن به این موضوع پرداخته، می‌توان دریافت که این موضوع چندان غریب نبوده. با این حال توجه جدی به این موضوع در دهه هفتاد میلادی، با ادعاهای رشاد خلیفه آغاز شد. او ادعا کرد که نظمی رادر قرآن کشف نموده‌است که ویژگی خاص قرآن بوده و یکی از بزرگترین وجوه اعجاز آن به شمار می‌رود.

کشف رابطه ریاضی در قرآن، موجب گردید که برخی از پژوهشگران مسلمان برای کشف اسرار و رموز بیشتری از قرآن به آمارگیری از تعداد حروف و کلمات قرآن بپردازند. برخی از شاگردان یا پیروان رشاد، چون «عبدالله آریک» با چاپ کتابی، نظریات او را در باب «عدد نوزده» تکمیل نمودند. با اینحال برخی دیگر از اندیشمندان اسلامی نیز بودند که به طرح نظریات جدید ریاضی و مستقل از رشاد پرداختند.

پس ازآنکه رشاد خلیفه، نظریاتش را بسط داد، با استفاده از همان نظریه ریاضی، دو آیه آخر از سوره توبه در قرآن را تحریف‌شده و افزوده شده دانست،[۱][۲] و نهایتاً ادعا نمود خداوند او را رسول میثاق نموده است و نام او در قرآن کد شده است. خلیفه همچنین از سایر متون مذهبی در کنار قرآن مثل «سنت پیامبر» و «احادیث» به عنوان منابع جعلی نسبت داده شده به محمد و در تضاد با قرآن، یاد کرد و کشف واقعیت این متون و آموزه‌های جعلی را از وظایف رسالت خویش دانست.[۳] .[۴] این امر موجب شد تا محققین اسلامی شروع به نقد نظریه رشاد و دیگر همکاران و پیروان نظریات او نموده و ادعاهای وی را انکار کنند.[۵]

جدای از درستی یا نادرستی، نظریات ریاضی در حیطه قرآن قابل بررسی و تامل است. بخصوص آنکه در این میان، نظریات دیگری پدید آمدند که اگرچه از دیدگاه ریاضی به قرآن پرداخته‌اند اما کاملاً مستقل از نظریه رشاد و عدد ۱۹ وی بوده‌اند، از آن جمله می‌توان از مهدی بازرگان، نام برد که تاکنون نظریه‌اش مورد تعرض جدی مخالفان واقع نشده‌است.[۶]

تناسب تعداد تکرار واژه‌ها

پژوهشگرانی چون عبدالعلی بازرگان و عبدالرزاق نوفل، تعداد دفعات تکرار واژه‌هایی را در قرآن به صورت ویژه‌ای یافته اند. برخی از این واژه‌ها به شرح زیر اند:[۷][۸][۹][۱۰]

  • واژه «یَوم» (به معنای روز) در قرآن ۳۶۵ با تکرار شده که برابر تعداد روزهای سال است.[۱۱]
  • واژه «شَهر» (به معنای ماه) در قرآن ۱۲ بار تکرار شده که برابر تعداد ماه‌های سال است.[۱۲]
  • واژه «صلوة» (به معنای نماز) ۵ بار در قرآن به کار رفته که برابر تعداد نمازهای یومیه مسلمانان است.
  • واژه «امام» ۱۲ بار (هم به صورت جمع و هم مفرد) در قرآن آمده که برابر تعداد امامان شیعیان دوازده‌امامی است و با حدیث جابر ارتباط دارد. مثلا در آیه ۱۲ سوره یس آمده است: «و ما هر چیزی را در امام روشنگری جمع نموده‌ایم.»[۱۳] یا در آیه ۴۱ سوره القصص آمده است: «و آنان [فرعون و یارانش] را امامانی خوانديم كه به سوى آتش دوزخ دعوت مى‏كنند، و روز قيامت يارى نمى‏يابند.»[۱۴]

 

برابری‌های تکرار دو واژه مرتبط

  • تعداد واژه‌های «رجُل»[۱۵] (به معنای مرد) و «امراة»[۱۶] (به معنای زن) با هم برابرند و هرکدام ۲۴ بار آمده‌اند.
  • تعداد عین واژه‌های «ملائكه» (به معنای فرشتگان) و «شیطان» با هم برابرند و هرکدام ۶۸ بار آمده‌اند. اگر مشتقات آنان را هم به شمار آوریم، باز هم برابر هستند. (۸۸ بار)
  • تعداد واژه‌های «دنیا» و «آخرت» با هم برابرند و هرکدام ۱۱۵ بار آمده‌اند.
  • تعداد واژه‌های «الحسنات» (به معنای نیکی‌ها) و «سیئات» (به معنای گناهان) با هم برابرند و هرکدام ۱۸۰ بار آمده‌اند.
  • تعداد واژه‌های «الحیاه» (به معنای زندگی) و «الموت» (به معنای مرگ) با هم برابرند و هرکدام ۱۴۵ بار آمده‌اند.

نظریه رشاد خلیفه

در سال ۱۹۷۲(میلادی) میلادی رشاد خلیفه مقاله‌ای منتشر کرد بنام «عدد۱۹، معجزه عددی در قرآن» و پس از آن در کتاب خود[۱۷] نظریه خود، مبنی بر کشف یک رابطه ریاضی در تعداد سوره‌ها، آیه‌ها، کلمات و حروف کتاب قرآن را رونمایی کرد. او انگیزه خود را اثبات اعجاز و غیر بشری بودن قرآن خواند تا بدین ترتیب اثبات کند که قرآن همانند انجیل نوشته دست بشر نیست و انشای خداوند است.

وی ادعا نمود که با استفاده از رایانه ارتباط عددی ویژه‌ای را در متن قرآن یافته‌است که با عدد ۱۹ مذکور در سوره ۷۴ (مدثر) ارتباط دارد. حروف مقطعه یکی دیگر از اساس نظریه اوست.

او در شروع کار خود تعداد حرف «ق» را در دو سوره‌ای که با این حرف از حروف مقطعه شروع می‌شوند (سوره‌های «شوری» و «ق») را بررسی نمود که نتیجه بررسی او این بود که تعداد این حرف در هر دو سوره یکسان و ۵۷ بار تکرار شده‌است، یا به عبارتی مجموعاً ۱۱۴ بار در دو سوره که این عدد با تعداد سوره‌های قرآن برابر است. از طرفی برابر بودن مقدار ابجدی کلمه «مجید» (که صفت قرآن در همان ابتدای سوره «ق» است) با عدد ۵۷ و برابر بودن تعداد تکرار کلمه «قرآن» در کل سوره‌های قرآن با این عدد، عقیده او را به وجود یک رابطه ریاضی در قرآن تقویت نمود.[۱۸]

رشاد به آیات ۱۹ تا ۲۱ سوره مطففین استناد می‌کند و آن را اینگونه ترجمه می‌کند کتابٌ مرقُوم * یُشهدُهُ المقرّبون (ترجمه: کتابی است که با اعداد بنا شده*تا بوسیله کسانی که به من نزدیک هستند مشاهده شود)[مطففین - ۲۱-۲۰] [۱۹][۲۰]

عبدالعلی بازرگان فرزند مهندس مهدی بازرگان با تایید نظریه رشاد خلیفه چنین می گوید:[۲۱]

ملاحظات « رشاد خليفه » محقق مصري ، در كشف كد رياضي قرآن ( هرچند بعد ها ادعاهاي باطلي كرد و برخي يافته هايش جاي چون و چرا دارد ) حقايق غير قابل انكاري را آشكار ساخت. مضرب مشترك بودن عدد ۱۹ در ۲۹ سوره اي كه با حروف مقطعه آغاز مي شوند ، و صدها شاهد آماري براي اثبات اين نكته و نكات رياضي فراواني كه توسط او يا شاگردانش مطرح گرديد ( از جمله روابط بسيار حيرت آوري كه اعداد ۷ و ۹ و ۴۰ و . . . در قرآن دارند) نشان داد كه حتي يك كلمه را نمي توان در قران جا به جا كرد ، چه آنكه خواسته باشيم اجتهاد اصحاب را در ترتيب فعلي قرآن دخيل بدانيم.

برخی جزئیات نظریه

رشاد خلیفه کد ریاضی قرآن را از ساده تا بسیار مشکل دسته بندی می‌کند و می‌گوید:

حقایق ساده مشاهداتی است که بدون هیچ وسایلی می‌توان آنها را بررسی کرد. حقایق پیچیده به کمک ماشین حساب یا کامپیوتر قابل رویت است. بررسی حقایق زیر به هیچ وسیله‌ای احتیاح ندارد، اما خواهشمند است بخاطر داشته باشید که همه اینها به متن عربی اصلی اشاره دارد.[۱۸]

1.       اولین آیه (۱:۱)، معروف به "بسم الله، شامل۱۹ حرف است.

2.       قرآن دارای ۱۱۴ سوره‌است که می‌شود۱۹x۶.

3.       مجموع آیات در قرآن ۶۳۴۶ است که می‌شود۱۹x۲۳۴.

[۶۲۳۴ آیه شماره گذاری شده‌است و ۱۱۲ آیه (بسم الله) شماره گذاری نشده‌است که می‌شود ۶۲۳۴ =۱۱۲+۶۲۳۴] توجه کنید که ۶+۴+۳+۶ می‌شود۱۹

1.       بسم الله ۱۱۴ مرتبه تکرار شده‌است، با وجود غیبت مرموز آن در سوره ۹ (درسوره ۲۷ دو بار تکرار شده‌است) و ۱۱۴ = ۱۹x۶

2.       از غیبت بسم الله در سوره ۹ تا بسم الله اضافی در سوره ۲۷، دقیقا۱۹ سوره‌است.

3.       مجموع شماره سوره‌ها از ۹ تا ۲۷ (۲۷+۲۶+......+۱۲+۱۱+۱۰+۹) = ۳۴۲ یا ۱۹x۱۸

4.       این مجموع (۳۴۲) همچنین مساوی است با مجموع کلمات بین دو بسم الله سوره ۲۷، و ۳۴۲ =۱۹x۱۸

5.       اولین آیات معروفی که اول وحی شد (۵-۱:۹۶) شامل۱۹ کلمه‌است.

6.       این اولین وحی ۱۰ کلمه‌ای، دارای ۷۶ حرف است۱۹x۴

7.       سوره ۹۶ که از نظر ترتیب زمانی اولین سوره‌است، دارای۱۹ آیه‌است.

8.       سوره ۹۶ که از نظر ترتیب زمانی اولین سوره‌است، از انتهای قرآن، ۱۹مین سوره است.

بخش اصلی نظریه را حروف مقطعه (پاراف قرآنی) تشکیل می‌دهند که به برخی از آنها در حقایق ساده اشاره نموده‌است:

·         حرف مختلف عربی، ۱۴ «پاراف قرآنی» مختلف (مانند ا. ل. م، از ۲:۱) را تشکیل می‌دهند که در ابتدای ۲۹ سوره قرار دارند. مجموع این اعداد می‌شود ۱۴+۱۴+۲۹=۵۷ یا ۱۹x۳.

·         مجموع ۲۹ سوره‌ای که «پارافهای قرآن» در آنها آمده‌است می‌شود:

۸۲۲=۶۸+۵۰+..........+۷+۳+۲، و ۸۲۲+۱۴ (۱۴ مجموعه پارافها) می‌شود ۸۳۶، یا ۱۹x۴۴.

·         بین اولین سوره پاراف دار(۲) و آخرین سوره پاراف دار (۶۸)، ۳۸ سوره بدون پاراف وجود دارد۱۹x۳۸.

·         بین اولین و آخرین سوره‌های پاراف دار۱۹ مجموعه پاراف دار و بدون پاراف وجود دارد.

همچنین در شمارش تعداد «ن» در سوره «قلم» برای آنکه به عدد ۱۳۳ مضربی از ۱۹ برسد، استدلال نمود که «ن والقلم و مایسطرون» ،کتابت رایج در قرآن‌ها، باید به شکل «نون والقلم و مایسطرون» نوشته شود.[۲۲]

ادعای تحریف قرآن

رشاد در بسط نظریه خود، دو آیه پایانی سوره توبه (سوره بدون بسم‌الله) از قرآن را که با نظریه‌اش هماهنگ نبود، تحریف شده دانست. او مدعی بود که این دو آیه در ۹ جا تئوری کد ۱۹ وی را نقض می‌کند، و این آیه‌ها ۱۹ سال پس از مرگ محمد توسط کاتبان در مدح محمد افزوده شده و این امر طبق اسنادی مورد مخالفت شدید علی بن ابیطالب (یکی از کاتبان) واقع شده‌بود.[۲۳][۲۴] همچنین در یکی از این آیات، پیامبر اسلام به صراحت «رحیم» (یکی از اسماء خداوند) خوانده شده‌است.[۲۵] خلیفه این دو آیه را جعلی نامید و آنها را از ویراست‌های جدیدتر ترجمهٔ قرآن خود حذف کرد.

او ۷۱ رابطهٔ ریاضی برای اثبات این ادعا یافت. بعدها توسط دیگران روابط دیگری هم کشف شد.[۲۶][۲۷]

ادعای رسالت و جعلی بودن احادیث و سنت

رشاد خلیفه همچنین ادعای رسالت کرد و نام خود را از قرآن استخراج نمود. وی پس از بسط دادن نظریات خود اعلام نمود «اسم رسول میثاق خدا در قرآن از طریق ریاضی بعنوان رشاد خلیفه کد شده‌است و این واقعاً بهترین روش معرفی رسول خدا به دنیا، در عصر کامپیوتر است» و پس از آن استدلال نمود که «آشکار شدن معجزه قرآن بواسطه رشاد خلیفه، از نشانه‌های مهم رسالت او است»[۲۸] خلیفه همچنین سنت و حدیث ، که پس از قرآن منبع اصلی مسلمانان هستند، را منابع جعلی نسبت داده شده به محمد و در تضاد با قرآن، دانست و کشف واقعیت این متون و آموزه‌های جعلی را نیز از وظایف رسالت خویش دانست.[۲۹][۳۰]

این سبب شد که ادعاهای وی از سوی محافل مذهبی سنی و شیعه رد شده و نوشته‌های او ممنوع اعلام شود.[۳۱][پیوند مرده] ادعای محافل مذهبی هم از سوی تسلیم شدگان رد شد.

نقد نظریه رشاد

هرچند ادعای کشف رابطه ریاضی در قرآن، در ابتدا شادی مسلمانان و محافل علمی اسلامی را به همراه داشت، اما پس از آن و با مطرح شدن سایر ادعاهای بعدی رشاد خلیفه، محققین اسلامی شروع به نقد علمی نظریه رشاد و نظریات او نموده و یا ادعاهای وی را انکار کردند.

بنظر برخی از ایشان، تاکنون در احادیث از پیامبر اسلام یا امامان شیعه و سیره عملی آنها و یا در تفاسیر قبلی، قرآن را کتابی اسرارآمیز و معماگونه وصف ننموده‌اند بلکه آن را کتابی روشن و پرمحتوی خوانده‌اند. همچنین در آثار متقدمین، هیچیک از بزرگان و علمایی چون خواجه نصیر یا شیخ بهایی نیز مـطالبی هرچند به صورت ضمنی و تلویحی در مورد تعداد حروف و کلمات قرآن و روابط ریاضی بـیـن آنـهـا نیامده بود. به‌نظر ایشان، رویه قرآن نیز بر همین اساس است، چراکه قرآن بعد از ذکر داستان آنها، اظهار تاسف می‌کند که چرا مردم به جای آنکه به پیام این قصه توجـه کنند، خود را مشغول مطالب حاشیه‌ای نموده و بر سر تعداد اصحاب کهف باهم جدال می‌کنند. همینطور در مورد تعداد نگهبانان دوزخ، که استناد رشاد به همین آیه‌است، در قرآن آمده: «تعدادشان رانوزده نـفر قرار دادیم»، نه بدان جهت که اسرار و رموزی در این عدد درنظر گرفته‌ایم، بلکه خود قرآن در آیه بعد می‌گوید، فقط به این مـنـظـور کـه چـون و چـرای کافران رابرانگیزیم و نیز ایمان مؤمنان را تقویت کرده بـاشیم [۳۲] [۵]

نظریه مهدی بازرگان

مهندس مهدی بازرگان در کتاب خود سیر تحول قرآن مدعی کشف نوعی رابطه ریاضی بر اساس سیر نزول آیات بر پیامبر اسلام است.

به عنوان نمونه او معتقد است آیاتی که در ابتدا نازل شده است از کلمات و آیات کوچکتری تشکیل شده است و این سیر همین طور به صورت خطی افزایش می یابد و آیاتی که در سالهای آخر نازل شده است دارای کلمات بزرگتر و آیات بزرگتری است.

همچنین او معتقد است، که در هر سال از ۲۱ سال و چند ماه (آنچه که معمولا ۲۳ سال گفته می شود)، که قرآن نازل شده است، دقیقا با اختلاف چند آیه، تعداد آیات مساوی بر پیامبر اسلام نازل شده است.

 

تاریخ ارسال: جمعه 1 ارديبهشت 1391 ساعت: 1:20 |تعداد بازدید : 1425 نویسنده :

قرآن و بيداري اسلامي

 

خداوند تبارك و تعالي در آيه 55 سوره مباركه نور حكومت بر جهان را به مستضعفان وعده داده و صالحان و مؤمنان را جانشين و خليفه خود بر زمين معرفي مي‌كند. همچنين، دين آييني استوار، محكم، ريشه‌دار و دين و جهاني ديگر وعده الهي در اين آيه است. برداشتن خوف و ترس از مستضعفان جهان و جايگزين كردن آن با آرامش، ديگر وعده الهي است. البته بايد مسير اصلي مؤمنان، عبادت خالص براي خداوند و تلاش براي ريشه‌كن كردن شرك باشد. اسلام به عنوان آخرين، اكمل و اتم اديان الهي براي كسب سعادت در هردو جهان آمده و در صدر اسلام رسالت پيامبر (ص) و نزول قرآن سرافرازي مسلمانان را فراهم كرده است. به گونه‌اي كه تمامي جهان مجذوب و مقهور اين مكتب شدند و اين دليلي جز نفوذ نورانيت قرآن در قلب‌ها ندارد. آنچنان كه اقبال لاهوري گفته است:

نقش قرآن چون در اين عالم نشست

نقش‌هاي پاپ و كاهن را شكست

فاش گويم آنچه در دل مضمر است

اين كتابي نيست چيزي ديگر است

چون كه در جان رفت جان ديگر شود

جان چو ديگر شد جهان ديگر شود

 

انديشمندان ديگر اديان نيز به اثرگذاري آيات الهي بر رشد و تعالي زندگي در جهان اسلام تأكيد داشته‌اند. اين مهم در آثار و انديشه متفكران غربي به خوبي ديده شده تا جايي كه گوستاولوبون مي‌گويد: «قابليت فنون در هيچ ملتي كه تازه حركت در مسير ترقي را آغاز كرده‌اند به كمال نمي‌رسد مگر با عبور سه نسل از آن، چراكه نسل اول دوره تقليد، نسل دوم دوره تكوين و نسل سوم دوره استقلال را طي مي‌كنند اما در اين ميان تنها مسلمانان اين سه دوره را توسط نسل اول خود طي كردند و اين تنها به دليل روشنگري‌هاي اسلام و قرآن است». غرب در پيشرفت‌هاي علمي خود جيره‌خوار اسلام و قرآن است البته تنها لوبون فرانسوي اين اعتراف را نكرده بلكه در تاريخ مشاهده مي‌كنيم زماني كه مسيحيت، خرافه و انحرافات فكري را كنار گذاشت و به علوم و دستاوردهاي مسلمين نظر كرد توانست رشد را تجربه كند و اين گواهي است بر اينكه در واقع غرب جيره‌خوار اسلام است. حتي در جنگ‌هاي صليبي مسيحيان با مشاهده دستاوردها و پيشرفت‌هاي مسلمانان به ويژه مداواي مجروحين جنگي متعجب مي‌شدند، از طرف ديگر مسلمان هم از عقب‌ماندگي مسيحيان شگفت‌زده بودند و اين نشان مي‌دهد كه مسلمانان به بركت تمسك به قرآن و سنت رسول الله در آن گام‌هاي بزرگ علمي را برداشته بودند و اين ادعاي ما نيست بلكه اذعان خود غربيان علي‌رغم علاقه به رشد جهان اسلام است. با اين وجود به دليل غفلت مسلمانان از اسلام، قرآن و معارف ناب آن، دوران سرشكستگي و خفتشان آغاز شد كه مهمترين دليل اين غفلت، اعتماد به يهود و نصارا بر خلاف تأكيدات صريح قرآن بر عدم دوستي با اين دو قوم بود و قرآن كريم در مورد زياده‌خواهي‌هاي آنان مي‌فرمايد: اي پيامبر يهود و نصاري هيچ‌گاه از تو راضي نمي‌شوند مگر اينكه از آيين آنها پيروي كني. (بقره آيه 120). قرآن بارها تأكيد كرده است كه با يهود و نصارا دوستي نكنيد چراكه آنها زماني احساس آرامش مي‌كنند كه مسلمانان تحت اختيار كامل آنها باشند. متأسفانه در شرايط كنوني و در ميان كشورهاي اسلامي تنها ايران اسلامي است كه به بركت انقلاب و رهبري‌هاي هوشمندانه و مدبرانه مبتني بر اسلام ناب محمدي، توانسته در برابر جهان استكبار بايستد و ديگر كشورهاي مسلمان متأسفانه ايادي و ابزار انتفاعي آنان‌اند.

ريشه كني حكومت جور

آيات متعددي در قرآن مسلمانان را به صراحت مخاطب قرار داده و آنان را به مبارزه با ظالمان، البته بر مبناي انديشه‌اي خدايي و پاك دعوت مي‌كند. از سوي ديگر آنها را به توكل و صبر در راه خدا و تلاش براي كسب رضايت الهي در مسير نبرد با ظالمان زمان تشويق مي‌كند. اين يعني كه در هر مبارزه‌اي عليه ظالمان بايد تسلط جهاني دين الهي، جانشيني صالحان بر زمين و براندازي حكومت‌هاي ظالمانه هدف اصلي باشد البته دوري از سستي و رخوت هم در كنار الگوگيري از روش قرآن در اين مسير بايد اصلي اساسي باشد: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ اَشِدَّاءُ عَلَي الْكُفّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» (آيه 29 سوره مباركه فتح). براين اساس بايد نسبت به كفار و مشركان سخت بر خورد كرده و با يكديگر بر مواضع لطف و مهرباني بود.

سرنوشت حكومتهاي ستمگر

قرآن انظلام يعني پذيرفتن ظلم را نهي كرده و مظلومين مقصر را حتي بعد از مرگ معذب مي‌داند، چرا كه انسان به عنوان خليفه الهي بر زمين نبايد زيربار ظلم و ستم برود و خداوند در قرآن چه زيبا نتيجه چنين مبارزه‌اي را ترسيم كرده وقتي مي‌فرمايد: «اگر خداوند بعضي را به وسيله بعضي ديگر دفع نمي‌كرد زمين از فساد و تباهي انباشته مي‌شد.» از اين رو مي‌توان فهميد كه خداوند اراده كرده است تا ظالمان زمان به دست خود مردم دفع شوند: «إنَّ اللهَ لَايُغَيِّرُ مَا بِقَومِ حَتّي يُغَيِّرُوا ما بِاَنْفُسِهِمْ». البته در اين ميان رضايت الهي و سلطه دين الهي بر زمين با پرهيز از سستي در اين مسير هم بسيار مهم است. روش‌هاي قرآن در اين مسير بايد مدنظر باشد. «وَ قاتِلُوهُمْ حَتّي لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّهِ»0يعني بجنگيد با دشمنان تا فتنه نباشد و از روي زمين برداشته و دين خدا جايگزين شود كه اين هدف بالاتر از سلامت موجودات و رفاه آنان است و آخرين دين ابلاغي از سوي خدا بايد بر همه اديان تفوق پيدا كند و دين و روش غالب باشد و اين وظيفه همگاني است و هدف از اين مبارزات هم اين است. قرآن‌كريم در آيات متعدد بر مجاهده و جنگ با ظالمان به منظور ريشه كن‌ كردن فتنه‌ها و تثبيت حكومت حق تأكيد مي‌كند.

پرهيز از بروز انحراف

جنبش‌هاي آزادي خواهانه جهان اسلام براي حركت در مسير صحيح بايد رهبران ظالم را پيروي نكنند و نبايد پا جاي پاي گذشتگان گذاشت. متأسفانه سابقه اين اتفاقات در جهان اسلام بسيار است يعني در بسياري از موارد به هدر رفت خون شهداي انقلاب‌ها و نهضت‌ها انجاميده است. خداوند در آيه 8 سوره مباركه مائده مي‌فرمايد: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُو قَوّامِينَ لِلّهَ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَ لَايَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَي اَلَّاتَعْدِلُوا اعْدِلُوا هَوُ اَقْرَبُ لِلتَّقْوي وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ خَبِيرٌ بِما تَعْلَمُونَ». خداوند در اين آيه بر عطوفت، عدالت، برادري و حفظ كرامت نساني در جهاد با محور قرار دادن رضاي الهي تأكيد مي‌كند؛ يعني بايد از تجاوز به حقوق ديگران پرهيز شود، بايد رحمت و مهرورزي جايگزين شود تلاش و كوشش و جهاد براي اصلاح و رشد جامعه اولويت داشته باشد، البته در مسير رضاي الهي. در عين حال نبايد به افراد ستمگر، يعني كساني كه اسلام و مسلمين را به خفت و زبوني كشيده‌اند تمايل داشت وگرنه دچار عذاب مي‌شويد. در مراحل بعدي بايد كساني حكومت را بر عهده بگيرند كه آلوده به ظلم و ستم نباشند. البته مسائل مختلفي مثل دوري از قوميت‌گرايي، توجه به تلاش دشمنان داخلي و خارجي براي سركوب و انحراف جنبش‌هاي اسلامي بايد مدنظر باشد چون استكبار به راحتي از ميدان خارج نمي‌شود بلكه نقشه‌هاي بسيار مي‌كشد و وقتي از پس ملت‌ها بر نمي‌آيند نقشه مي‌كشند تا مهره‌هاي دست نشانده خود را در رأس قرار بدهند، كه اگر چنين شود انگار نه انگار كه نهضت و انقلابي آزادي خواهانه رخ داده باشد. استكبار براي تحقق اهداف خود از چهره‌هاي دست نشانده و مقبول در ميان مردم استفاده مي‌كند.

خنثي سازي توطئه‌هاي دشمنان

بايد از به كار گرفتن اسلام ستيزان و ايادي كفر و شرك و استكبار پرهيز كرد و گرنه عذاب الهي اتفاق مي‌افتد. از سوي ديگر بايد با انتخاب رهبري عادل و آگاه فتنه‌هاي خارجي را در كنار گمراهي‌هاي داخلي كنترل كرد چرا كه استكبار خارجي به راحتي و با استفاده از مهره‌هاي دست‌نشانده خود در داخل كشورهاي اسلامي كه عمدتاً از چهره‌اي مقبول نيز برخوردارند براي تحقق اهداف خود استفاده مي‌كند و در بعضي موارد آنچه را مي‌خواهد با پوشش مقبول اسلامي به اسلام و مسلمين تحميل مي‌كند. اين مسأله به خوبي در جريان انقلاب الجزاير پس از بيرون راندن فرانسويان مشهود است يا در انقلاب مصر كه انور سادات و حسني مبارك ياران عبدالناصر رهبر انقلاب مصر بودند كه مهر‌ه هاي آمريكا از آب درآمدند كه زمام امور را در دست گرفتند و اهداف استكبار را به بهترين وجه تأمين نمودند و همان خفت‌هاي گذشته را به جامعه اسلامي تحميل كردند و اينچنين مهره‌هاي استكبار جايگزين چهره‌هاي قبلي مي‌شوند يا به عبارتي «آش همان آش و كاسه همان». با كمي عقب‌تر رفتن و مطالعه تاريخ امويان و عباسيان نيز همين اتفاق مشاهده مي‌شود پس از رحلت پيامبر(ص) در مدتي كوتاه بني اميه در لباس خليفه مسلمين و در باطن با اهداف و رويكردهاي دوران جاهليت روي كار آمدند يعني تجمل‌گرايي، ظلم و ستم و تضييع حقوق مسلمين تجديد شد و دوباره‌ كسري‌ها و قيصرها احيا شدند و اين همان اسلام اموي و به تعبير امام خميني(ره) در زمان ما اسلام آمريكايي است. خوشبختانه مهره‌چيني اسكتبار در انقلاب شكوهمند اسلامي ايران با بهره‌گيري از آموزه‌هاي قرآن و اهل بيت عصمت و طهارت(ع) و زيركي و تدبير امام خميني(ره) شكست خورد و به بار ننشت. اسلام اموي يعني نوكري كردن و تبعيت از دستورات ظالمان زمان. از اين رو مبارزان اسلامي بايد دقت كنند كه مستكبران با نقشه‌هاي خود مسلمين را دور نزده و همان روش‌هاي قبلي را پياده نكنند. در اين ميان مي‌توان با اتخاذ تدابير ويژه توطئه‌هاي دشمنان داخلي و خارجي را دفع كرد آنچنان كه خواجه‌نصيرالدين طوسي در زمان شكست آخرين خليفه عباسي از هلاكوخان مغول، ‌اين تدبير را به كار برد كه جريان آن در تاريخ آمده است و نشان مي‌دهد بعضي افراد حتي با فروپاشي حكومت‌هاي خودكامه باز هم آنها را بحق مي‌دانند و خليفه ظالم و مستبد را خليفه خدا و مجازات و قتل او را مقدمه خشم خدا و نزول عذاب الهي مي‌دانستند. خوشبختانه الان جهان اسلام شفابخشي فرمول جمهوري اسلامي ايران براي رهايي از دست ظالمان را دريافته و در پي ايجاد علوي به جاي نوع‌ اموي آن است.

رسالت مسلمانان

آيات متعددي در قرآن بر اتحاد و همبستگي مسلمانان و حمايت از يكديگر در برابر ظالمان تأكيد دارد يعني حمايت از يكديگر از مسائل اصولي و حياتي در اسلام است. «يَا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَاتَمُوتُنَّ إِلَّا وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا...» اي كساني كه ايمان آورده‌ايد حق تقواي خدا را به جاي آوريد...» و در ادامه بر تقوا و تمسك به ريسمان الهي تكليف شده است كه اسلام، قرآن و عترت(ع) تعابير در نظر گرفته شده براي ريسمان الهي است. تأكيد بر پيامبر اسلام بر همكاري مسلمانان با يكديگر به عنوان يك روح در قالب چندين پيكر كه در شعر سعدي «بني آدم اعضاي يك پيكرند كه در آفرينش زيك گوهرند...» به خوبي نظم يافته، بايد مورد توجه قرار گيرد نگاه قرآن و سنت در اين زمينه به خوبي واضح و روشن است و ريشه كن كردن فتنه‌ها از زمين ممكن نمي‌شود مگر با همدلي و همكاري و همياري مسلمانان.

وظايف مسلمانان نسبت به يكديگر

«وَالْفِتْنَةُ اَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ» يعني گسترش فتنه روي زمين از قتل و كشتار هم بدتر است از اين رو در اين مسير بايد به دو نكته اساسي توجه داشت نخست افشاي توطئه‌هاي دشمنان از طريق آگاهي‌دهي به مسلمانان و مستضعفان جهان، از سوي ديگر بنابر نص صريح قرآن‌كريم بايد از جهادگران حمايت‌هاي مختلف مادي و معنوي كرد تا آنها از ادامه مسير خود دلسرد نشده و با جديت پيش بروند. بايد با تبليغات گسترده، توطئه‌هاي دشمنان براي سركوبي مظلومان و مسلمين و مستضعفان را آشكار و نقشه‌هاي پليد آنها را رو كرد. همچنين انفاق براي حمايت مالي از جهادگران از دستورات صريح قرآن است. در قرآن آيه‌اي به طور خاص براي انفاق در مسير جهاد عليه دشمنان وجود دارد. ايران به عنوان يك كشور مستقل و مطرح در جهان كه كمتر كشوري از اين ويژگي ها برخوردار است و به ارزش‌هاي اسلامي توجه و تأكيد دارد، در كنار حمايت از مسلمين و مستضعفان، با اين نگاه قرآني و برگرفته از عترت(ع) همچون وصيت‌نامه اميرالمؤمنين(ع) خطاب به حسنين(ع) مي‌فرمايند: «كونالظالم خصما و للمظلوم عونا» يار مظلوم وخصم ظالم باشيد يعني صرف نظر از قرآن در سنت ائمه معصومين (ع) تكليف ما كاملاً‌مشخص شده است. در جهان امروزِ اهل سنت، فرمول شيعي است كه برادران اهل سنت در عمل به كار گرفته اند و نگاه‌هاي سرسپردگي و نوكرمآبانه جايي در اين سنت ندارد. تنها از اين طريق مي تـوان دامنه مبارزات عليه استكبار را گسترش داد كه خوشبختانه جمهوري اسلامي ايران به عنوان كشوري مسلمان و مستقل در اين مسير گام‌هاي مؤثري برداشته است. نگاه اهل بيت(ع) به ياري مظلومان و دشمني با ظالمان معطوف است و در مقابل برخي مسلمان نماها با اعتقاد به اين مسأله كه مسلمانان نبايد بر حاكمان خود حتي در صورت اعمال ظلم بشورند در راستاي خدمت به صهيونيست و استكبار جهاني حركت مي‌كنند و خروج بر حاكم فاسق ، فاسد و ظالم را از وظايف مسلمانان نمي‌دانند. بلكه مذموم و ناپسند مي‌شمرند و چه بسا در بازار انگ مشرك زدنشان، اين حق خواهان امروز جهان اسلام را مشرك بدانند و اين نگاه همان نگاه وهابيت و در راستاي نگاه امويان و عباسيان در صدر اسلام است. نبايد به اسم تقيه و به بهانه عدم دخالت، از ياري مسلمانان مظلوم سرباز زد.

بايد توجه داشت كه در حال حاضر مسلمانان جهان بيشترين انتظار را از نظام اسلامي ايران دارند. الان مسلمانان در نقاط مختلف به ويژه در بحرين كه اعتراضات مسالمت آميز مردم به خاك و خون كشيده مي‌شود نيازمند همكاري، همراهي و همفكري ما هستند. اگر مصالح ايجاب مي‌كند كه صريح وارد ميدان عمل نشويم بايد مدبرانه و هوشمندانه فراتر از چيزي كه هست عمل كنيم و با در نظر گرفتن همه جوانب امر همه جانبه مساعدت و كمك كنيم. همان طور كه شجاعت زياد تهور خوانده مي‌شود، احتياط زياد، به ترس تعبير شده و عوارض سوئي را در پي خواهد داشت. بيان اين جمله از سوي مقام محترم ديپلماسي كشور در وقايع اخير جهان اسلام كه ما تا كنون در كشوري دخالت نكرده‌ايم، نمي‌كنيم و نخواهيم كرد مبتني بر انديشه‌هاي اسلام ناب محمدي و در شأن ايران اسلامي نيست. چگونه است كه جهانخواران با همه عِده وعُده در كشورهاي اسلامي دخالت مي‌كنند و براي براندازي حكومت اسلامي علني بودجه تخصيص مي‌دهند و آن را اعلام مي‌كنند اما ما با اين همه تأكيدات قرآن‌كريم بايد اين گونه سخن بگوييم؟ البته بايد تدبير و احتياط را در نظر داشت و با صراحت هر حرفي را نزنيم. بعيد نيست با بيان اين گونه‌اي و به اين صراحت رعب و وحشت كفار و مشركان از مؤمنان – كه وعده خداوند در قرآن‌كريم است – را به آرامش تبديل كنيم و چه بسا مسلمين و مستضعفين جهان با تلقي از دست دادن ستون و پشتيباني چون ايران اسلامي ، احساس نگراني و ترس كنند و در پيگيري و استمرار مطالباتشان كوتاهي و سستي نمايند. بعضي راهكارها براي مقابله با دشمنان را مي‌توان از خودشان ياد گرفت. به لقمان گفتند «ادب از كه آموختي *** گفت از بي ادبان» آنها طي 32 سال عداوت و ستيزه با انقلاب اسلامي هيچ وقت بياني نداشته‌اند كه ما را آسوده خاطر كند. همواره با علم به اينكه مي‌دانند توان مبارزه با ايران اسلامي را ندارند و جنگ افروزي عليه انقلاب اسلامي مقدور نيست سياست چماق و هويج را رها نكردند و با گفتن اينكه گزينه جنگ روي ميز است، گزينه كذا در كشوي ميز است و گزينه بهمان زير ميز است و ... مسلمين و حق پرستان را در ترديد و دو دلي و حالت برزخي نگه داشته‌اند. تقيه و مصلحت‌انديشي كه از اصول اسلامي است و برگرفته از آيات قرآن‌كريم و روايات اهل بيت عصمت و طهارت (ع) است بايد در مرتبه مصلحت مسلمين باشد و تا در مراتب بالاتر تقيه ممكن است نبايد مرتبه پايين‌تر و احياناً كف تقيه را برگزيد.

چقدر خوب و پسنديده است كه اعضاء محترم شوراي عالي امنيت ملي و مسئوولان محترم ديپلماسي كشور كه تلاش‌هاي شبانه روزيشان بركسي پوشيده نيست به منظور دستيابي به اهداف مقدسشان همواره قران را بخوانند و با آن مأنوس باشند و بهره‌گيري از كلام الهي را در كارهاي حساس و خطيرشان همواره مدنظر داشته باشند كه پيامبر مكرم اسلام (ص) فرمود:

«اذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن». آن هنگام كه فتنه‌ها مانند شب تار شما را در برگرفت بر شماست كه به قرآن پناه ببريد.

تاریخ ارسال: جمعه 1 ارديبهشت 1391 ساعت: 1:13 |تعداد بازدید : 1337 نویسنده :

بیداری اسلامی

تاریخ ارسال: جمعه 1 ارديبهشت 1398 ساعت: 1:8 |تعداد بازدید : 1202 نویسنده :

خوردنیهای حلال و حرام در قرآن

خوردنیهای حلال و حرام در قرآن - ۲۰ آیه

قرآن مشخصا توصیه به خوردن چیزهای پاک می کند.
چیزهای حلال و حرام در آیات زیر شرح داده شده اند

۱- سوره: ۶ , آیه: ۱۴۵
بگو در آنچه به من وحى شده است بر خورنده‏اى که آن را مى‏خورد هیچ حرامى نمى‏یابم مگر آنکه
مردار یا خون ریخته یا گوشت‏خوک باشد که اینها همه پلیدند
یا [قربانیى که] از روى نافرمانى [به هنگام ذبح] نام غیر خدا بر آن برده شده باشد
پس کسى که بدون سرکشى و زیاده‏خواهى [به خوردن آنها] ناچار گردد قطعا پروردگار تو آمرزنده مهربان است

۲- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۱۴
پس از آنچه خدا شما را روزى کرده است‏حلال [و] پاکیزه بخورید و نعمت‏خدا را اگر تنها او را مى‏پرستید شکر گزارید

۳- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۱۵
جز این نیست که [خدا] مردار و خون و گوشت‏خوک و آنچه را که نام غیر خدا بر آن برده شده حرام گردانیده است
[با این همه] هر کس که [به خوردن آنها] ناگزیر شود و سرکش و زیاده‏خواه نباشد قطعا خدا آمرزنده مهربان است

۴- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۱۶
و براى آنچه زبان شما به دروغ مى‏پردازد مگویید این حلال است و آن حرام تا بر خدا دروغ بندید
زیرا کسانى که بر خدا دروغ مى‏بندند رستگار نمى‏شوند

۵- سوره: ۵ , آیه: ۳
بر شما حرام شده است مردار و خون و گوشت‏خوک و آنچه به نام غیر خدا کشته شده باشد
و [حیوان حلال گوشت] خفه شده و به چوب مرده و از بلندى افتاده و به ضرب شاخ مرده
و آنچه درنده از آن خورده باشد مگر آنچه را [که زنده دریافته و خود] سر ببرید و [همچنین] آنچه براى بتان سربریده شده
و [نیز] قسمت کردن شما [چیزى را] به وسیله تیرهاى قرعه این [کارها همه] نافرمانى [خدا]ست
امروز کسانى که کافر شده‏اند از [کارشکنى در] دین شما نومید گردیده‏اند پس از ایشان مترسید و از من بترسید
امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت‏خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آیینى برگزیدم
و هر کس دچار گرسنگى شود بى‏آنکه به گناه متمایل باشد [اگر از آنچه منع شده است بخورد] بى تردید خدا آمرزنده مهربان است

۶- سوره: ۵ , آیه: ۴
از تو مى‏پرسند چه چیزى براى آنان حلال شده است بگو چیزهاى پاکیزه براى شما حلال گردیده
و [نیز صید] حیوانات شکارگر که شما بعنوان مربیان سگهاى شکارى از آنچه خدایتان آموخته به آنها تعلیم داده‏اید [براى شما حلال شده است]
پس از آنچه آنها براى شما گرفته و نگاه داشته‏اند بخورید و نام خدا را بر آن ببرید و پرواى خدا بدارید که خدا زودشمار است

۷- سوره: ۵ , آیه: ۵
امروز چیزهاى پاکیزه براى شما حلال شده و طعام کسانى که اهل کتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است
و [بر شما حلال است ازدواج با] زنان پاکدامن از مسلمان و زنان پاکدامن از کسانى که
پیش از شما کتاب [آسمانى] به آنان داده شده به شرط آنکه مهرهایشان را به ایشان بدهید در حالى که خود پاکدامن باشید نه زناکار
و نه آنکه زنان را در پنهانى دوست‏خود بگیرید و هر کس در ایمان خود شک کند قطعا عملش تباه شده و در آخرت از زیانکاران است

۸- سوره: ۶ , آیه: ۱۱۸
پس اگر به آیات او ایمان دارید از آنچه نام خدا [به هنگام ذبح] بر آن برده شده است بخورید

۹- سوره: ۶ , آیه: ۱۱۹
و شما را چه شده است که از آنچه نام خدا بر آن برده شده است نمى‏خورید
با اینکه [خدا] آنچه را بر شما حرام کرده جز آنچه بدان ناچار شده‏اید براى شما به تفصیل بیان نموده است
و به راستى بسیارى [از مردم دیگران را] از روى نادانى با هوسهاى خود گمراه مى‏کنند
آرى پروردگار تو به [حال] تجاوزکاران داناتر است

۱۰- سوره: ۶ , آیه: ۱۲۱
و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده است مخورید چرا که آن قطعا نافرمانى است
و در قیقت‏شیطانها به دوستان خود وسوسه مى‏کنند تا با شما ستیزه نمایند و اگر اطاعتشان کنید قطعا شما هم مشرکید

۱۱- سوره: ۵ , آیه: ۸۷
اى کسانى که ایمان آورده‏اید چیزهاى پاکیزه‏اى را که خدا براى [استفاده] شما حلال کرده حرام مشمارید
و از حد مگذرید که خدا از حدگذرندگان را دوست نمى‏دارد

۱۲- سوره: ۵ , آیه: ۸۸
و از آنچه خداوند روزى شما گردانیده حلال و پاکیزه را بخورید و از آن خدایى که بدو ایمان دارید پروا دارید

۱۳- سوره: ۵ , آیه: ۹۰
اى کسانى که ایمان آورده‏اید شراب و قمار و بتها و تیرهاى قرعه پلیدند [و] از عمل شیطانند
پس از آنها دورى گزینید باشد که رستگار شوید

۱۴- سوره: ۵ , آیه: ۹۶
صید دریا و ماکولات آن براى شما حلال شده است تا براى شما و مسافران بهره‏اى باشد
و[لى] صید بیابان مادام که محرم مى‏باشید بر شما حرام گردیده است و از خدایى که نزد او محشور مى‏شوید پروا دارید

۱۵- سوره: ۱۰ , آیه: ۵۹
بگو به من خبر دهید آنچه از روزى که خدا براى شما فرود آورده
[چرا] بخشى از آن را حرام و [بخشى را] حلال گردانیده‏اید بگو آیا خدا به شما اجازه داده یا بر خدا دروغ مى‏بندید

۱۶- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۴
و اوست کسى که دریا را مسخر گردانید تا از آن گوشت تازه بخورید و پیرایه‏اى که آن را مى‏پوشید از آن بیرون آورید
و کشتیها را در آن شکافنده [آب] مى‏بینى و تا از فضل او بجویید و باشد که شما شکر گزارید

۱۷- سوره: ۷ , آیه: ۳۱
اى فرزندان آدم جامه خود را در هر نمازى برگیرید و بخورید و بیاشامید
و[لى] زیاده‏روى مکنید که او اسرافکاران را دوست نمى‏دارد

۱۸- سوره: ۲۳ , آیه: ۵۱
اى پیامبران از چیزهاى پاکیزه بخورید و کار شایسته کنید که من به آنچه انجام مى‏دهید دانایم

۱۹- سوره: ۲ , آیه: ۱۶۸
اى مردم از آنچه در زمین است‏حلال و پاکیزه را بخورید و از گامهاى شیطان پیروى مکنید که او دشمن آشکار شماست

۲۰- سوره: ۴۰ , آیه: ۷۹
خدا [همان] کسى است که چهارپایان را براى شما پدید آورد تا از برخى از آنها سوارى گیرید و از برخى از آنها بخورید

تاریخ ارسال: جمعه 1 ارديبهشت 1391 ساعت: 1:0 |تعداد بازدید : 1323 نویسنده :

سرگذشت مسلمان شدن یک کودک آمریکایی:

براساس حدیث شریف از پیامبر اسلام r هر نوزادی با فطرت پاک که همان اسلام یعنی تسلیم شدن به ذات پروردگار است، به دنیا می‌آید اما بعداً جو خانواده و دین و رفتار والدین او را تحت تأثیر قرار می‌دهنند و او نیز تابع نظر و پیرو افکار خانواده و محیط پیرامون خود می‌شود. اگر چنین تأثیری وجود نداشته باشد، گرایش دارد. از آن‌جا که همواره تأثیر خانواده بر کودک مشهود است، نمونه‌های گرایش به اسلام در میان کودکان در جوامع غربی اندک است، اما خداوند بزرگ برای نشان دادن قدرت خود و اثبات گفتة پیامبر خود نمونه‌هایی را همواره در معرض دید مردم قرار می‌دهد تا شاید بندگان خدا به خود آیند و راه سعادت را از شقاوت تشخیص داده و راه سعادت ابدی را برگزینند. نمونة پایین یکی از این نمونه‌ها می‌باشد.

الکساندر فریتز کودک هشت ساله / روزنامة «الوطن» در شماره 134 خود گزارشی را از یک کودک هشت سالة آمریکایی از یک خانواده مسیحی که دین اسلام را انتخاب کرده بود، منتشر نمود. خلاصة گزارش چنین است: مادر این کودک کتاب‌هایی از تمام ادیان را برای پسرش می‌آورد تا آنها را مطالعه و به اختیار خود یکی از آنها را انتخاب کند. پسر نیز بعد از مطالعة کتاب‌ها و بدون این‌که حتی یک نفر مسلمان را ببیند و با او صحبت کند، دین اسلام را اختیار نمود و مصداق حدیث شریف نبوی شد که می‌فرماید: «هر نوزادی براساس فطرت پاک به دنیا می‌آید پس این والدین او هستند که او را مسیحی، یهودی یا مجوسی می‌نمایند». الکساندر فریتز در سال 1990 میلادی به دنیا آمد. مادرش از همان ابتدا تصمیم گرفت که پسرش را با دین خانوادگی خود آشنا نکند و به او اجازه دهد که به دور از تأثیرات خانوادگی و اجتماعی، خود دینش را برگزیند از این‌رو به محض توانا شدن فرزند به خواندن و نوشتن، کتاب‌هایی را از تمام دین‌های آسمانی برای او تهیه نمود. پس از مطالعة کتاب‌ها الکساندر تصمیم گرفت که مسلمان شود. عشق به دین اسلام باعث شد که او به زودی طریقة نماز خواندن را یاد بگیرد و بر بسیاری از احکام شرعی آگاه شود و به مطالعة تاریخ اسلام بپردازد و کلمات زیادی را از زبان عربی یاد بگیرد. همة این موارد قبل از برخورد او با مسلمانان اتفاق افتاد. او پس از خواندن سرگذشت پیامبر اسلام r چنان شیفتة آن حضرت شد که نام خود را به محمد عبدالله تغییر داد. در اولین برخوردم با محمد از من پرسید: آیا تو قرآن را حفظ کرده‌ای؟ در جواب گفتم: نه‌خیر و احساس ناامیدی را در سخنش احساس نمودم که گفت: ولی تو یک مسلمان هستی و زبان خودت نیز عربی است، این‌طور نیست؟ من سرم را تکان دادم و چیزی نگفتم اما او سئوالات خود را یکی پس از دیگری از من می‌پرسید: آیا مناسک حج را انجام داده‌ای؟ عمره چه طور؟ چطور می‌توان لباس احرام را به دست آورد؟ آیا می‌توان در این‌جا آنها را خرید و یا فقط در عربستان سعودی آنها را می‌‌فروشند؟ به سؤالات او جواب دادم و از او پرسیدم که مشکلاتش به عنوان یک مسلمان در جامعه‌ای غیراسلامی چیست؟ انتظار داشتم که او در مورد نوع رفتار همکلاسی‌ها و نوع خوردن و آشامیدن خود و یا لباس سفیدی که به تن می‌کند و یا به اذان گفتنی که در پارک‌ها انجام می‌دهد، با من سخن گوید اما او جوابی داد که بسیار غیرمنتظره بود: مشکل من فقط این است که در بعضی اوقات به علت نداشتن زمان دقیق نمازهای روزانه، بعضی از آنها را سروقت انجام نمی‌دهم و نمازم فوت می‌شود. از او پرسیدم: چه چیزی تو را شیفتة اسلام نمود؟ جواب داد: نمی‌دانم فقط این را می‌دانم که هرچه بیشتر دربارة آن می‌خواندم، بیشتر به آن جذب می‌شدم. پرسیدم: آیا ماه رمضان روزه بوده‌ای؟ لبخندی زد و گفت: آری، الحمد لله ماه رمضان گذشته روزه‌ام را کامل گرفتم. خانواده‌ام مخالفت می‌کردند زیرا آن را برای سلامتی‌ام مضر می‌دانستند و می‌گفتند: تو نمی‌توانی روزه بگیری ولی من سخن آنان را باور نداشتم. چند روز اول آن سخت بود ولی به تدریج برایم آسان شد. از او پرسیدم: آرزوی تو چیست؟ جواب داد: آرزوهای من زیاد هستند، اول این‌که آرزو می‌کنم به مکه مکرمه بروم و حجرالاسود را ببوسم. در این هنگام مادرش وارد اتاق شد و گفت: محمد چنان به کعبه علاقه دارد که اتاقش را پر از تصاویر کعبه و شهر مکه نموده است. محمد از این‌که می‌دید مادرش از آرزوهای او می‌گوید لبخندی زد و ادامه داد: مادر حج عبادت بزرگی است و یکسانی و برابری تمام مردم در آن‌جا برایت مشخص می‌شود. همة مردم از هر رنگ و نژاد و مقامی، جامه‌ای سفید و یک‌رنگ به تن کرده و به دور کعبه طواف می‌کنند. من آرزو دارم روزی به آنجا‌ بروم اما پول کافی ندارم. شنیده‌ام برای سفر به آن‌جا چهارهزار دلار لازم است، و من الان فقط سیصد دلار دارم. مادرش گفت: فرستادن او به مکه از نظر ما اشکالی ندارد ولی ما هنوز پول کافی برای آن نداریم. محمد به سخنانش این‌گونه ادامه داد: آرزو دارم که روزی فلسطین به صاحبان اصلی آن برگردد. به نظر او اسرائیلی‌ها غاصب بودند اما مادرش با سخنان او موافق نبود. محمد به مادرش گفت: مادر تو تاریخ را نخوانده‌ای باید در این مورد مطالعة بیشتری داشته باشی. از او پرسیدم: آیا آرزوی دیگری داری؟ در جواب گفت: آرزو دارم که زبان عربی را یاد بگیرم و تمام قرآن را حفظ کنم. از او پرسیدم: دوست داری در آینده چه‌کاره شوی؟ محمد جواب داد: می‌خواهم فیلمبردار شوم تا فیلمی واقعی از مسلمانان تهیه کنم. من فیلم‌های زیادی را دیده‌ام که قصد دارند چهرة مسلمانان را بد و زشت جلوه دهند. البته فیلم‌هایی را نیز دیده‌ام که منصفانه در مورد اسلام تهیه شده‌اند و بیشتر آنها مربوط به کسانی است که در دهة شصت مسلمان شده‌اند. دوست دارم که به دانشگاه آکسفورد بروم و در رشتة مطالعات اسلامی تحصیل کنم و در جهان اسلام نیز دانشگاه الازهر را دوست دارم. در این هنگام مادر محمد پرسید: آیا شما فیلم «شاهان سه‌گانه» را دیده‌اید؟ آن فیلم جالبی در مورد جنگ خلیج‌فارس است. محمد گفت: من آن فیلم را اصلاً دوست ندارم. مادرش گفت: پسران سربازان آمریکایی را دوست ندارد زیرا در این فیلم آنها چند مسلمان بی‌گناه را بدون علت می‌کشند. از محمد پرسیدم: آیا در رابطه با غذاهای محلی مشکلی نداری؟ نظرت در مورد گوشت خوک چیست؟ جواب داد: خوک حیوان کثیفی است من تعجب می‌کنم که مردم چگونه گوشت آن را می‌خورند. خانواده‌ام می‌‌دانند که من گوشت خوک نمی‌خورم از این‌رو آن را برایم نمی‌آورند و در رستوران‌ها نیز آن را سفارش نمی‌دهند. از او پرسیدم: آیا در مدرسه نماز می‌خوانی؟ محمد گفت: آری، مکانی مخفی را در آن‌جا پیدا کرده‌ام و هر روز نمازهایم را در آن‌جا می‌خوانم. هنگام نماز مغرب بود. محمد به من نگاه کرد و گفت: آیا اجازه می‌دهی که اذان بگویم؟ سپس برخاست و اذان گفت و من در حالی‌که اشک از چشمانم سرازیر بود او را نظاره می‌کردم.


 

تاریخ ارسال: چهار شنبه 30 فروردين 1391 ساعت: 22:56 |تعداد بازدید : 1133 نویسنده :

مختصر از زندگی یوسف اسلام:

در سال 1947 از پدری یونانی ـ قبرسی ارتدوکس و مادری سوئدی و کاتولیک پسری متولد شد که نامش را استیون دیمتری جورجیو گذاشتند که بعدها به کات استیونسن مشهور شد. پدر و مادر او مذهبی نبودند اما به دلایلی می‌خواستند پسرشان را به مدرسه‌ای که متعلق به کلیسای کاتولیک بود، بفرستند تا در آن‌جا به تحصیل بپردازد. در سال 1964 در حالی که 17 ساله بود اولین کار هنری و موفقیت‌آمیز خود را به بازار عرضه نمود. در سال‌های دهه هفتاد وی موفق به دریافت چندین لوح طلایی به خاطر موفقیت بی‌نظیر آهنگ‌هایش شد و به عنوان یکی از مشهورترین خوانندگان نسل خود که لقب خوانندة دو قاره را به خود اختصاص داد، مطرح گردید و هواخواهی از او در موارد زیادی به حد جنون رسیده بود. در این حال او نیز مانند سایر هنرمندان دهة 1960 میلادی از آزادی‌های جنسی و استفاده از الکل و مواد مخدر برخوردار بود. در سال 1977 وقتی به دین اسلام گروید با تمام وجود آیین اسلام را پذیرفت تا حدی که به زندگی گذشته خود کاملاً پشت نمود و تمام وسایل موسیقی و لوح‌هایی طلایی خود را برای کمک به سازمان‌های خیریة اسلامی به معرض حراج گذاشت. وی در این خصوص می‌گوید: «زمانی که من به اسلام روی آوردم همه‌چیز دیگر را طرد کردم تا تمام پل‌های رابط بین خود و گذشته‌ام را نابود کنم».

یوسف اسلام 58 سال سن دارد و دارای چهار دختر و یک پسر می‌باشد. او با پول خود چهار مدرسة اسلامی و چند مسجد در لندن تأسیس نموده و دارای هتل اسلامی در شمال غربی لندن می‌باشد که سود حاصل از این هتل را تماماً به صندوق خیریه‌ای که برای تأمین هزینة مدارسی که بنیاد نهاده است، واریز می‌کند. او اکنون یکی از داعیان به دین اسلام در اروپا می‌باشد و گروه دعوت به اسلام را بنیان نهاده است.

وی همواره در جمع‌آوری کمک و اعانه برای مناطق مصیبت‌زده در کشورهای اسلامی از جمله فلسطین، افغانستان، بوسنی و عراق فعال بوده و بنیاد خیریه «مسلم اید» با کمک و همت او تأسیس شده است، و خود او نیز چندین‌بار به افغانستان و بوسنی سفر کرده است.

در سال 1983 اولین مدرسه را برای فرزندان خانواده‌های مسلمان در لندن تأسیس نمود و چندین سرود اسلامی را برای کودکان و نوجوانان مسلمان اجرا نمود.

در سال 2003 موفق به دریافت جایزة شخصیت جهانی در زمینه‌های انسانی و اجتماعی در هامبورگ آلمان شد.

دادستان کل دادگاه نظامی صهیونیستی در شهر غزه به تهمت همکاری با گروه مقاومت اسلامی فلسطین حماس او را به دادگاه فراخواند و در سال 2004 دولت آمریکا از ورود او به کشور آمریکا ممانعت کرد زیرا بنا به نظر آنان او به بنیادگرایان و سازمان‌های مرتبط با شبکة القاعده کمک مالی کرده بود.

دارای تألیفاتی می‌باشد که برخی از آنها عبارتند از: زندگی آخرین پیامبر و چگونه مسلمان شدم.

تاریخ ارسال: چهار شنبه 30 فروردين 1391 ساعت: 22:56 |تعداد بازدید : 1128 نویسنده :