عوامل و پیامد های بیداری در قرآن کریم

الف: عوامل بیداری: از نظر قرآن، بیداری، نیاز اساسی بشر است و خداوند برای این که انسان به این حالت دست یابد، همه شرایط و بسترهای لازم را فراهم آورده است.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری.
در تفکر قرآنی و اسلامی همه موجودات و آفریده های جهان به عنوان عامل بیداری معرفی شده است.
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتری است معرفتی کردگار
زیرا انسان با تعقل و تأمل در آفریده های جهان که نشانه‌ها و آیات الهی هستند، می‌تواند فراتر از ظاهر و کارکردهای عادی و معمولی آن‌ها، به حقایقی دست یابد که وی را به مسیر درست زندگی هدایت می‌کند. اما قبل از رسیدن به آن درجه ازبیداری، مقدمات چون، تفکر، تقوی، عبرت آموزی و... لازم است که تا پدیده های مادی را علامتی بداند که حقیقت جاوید ماورایی را نشانه رفته است.
الف علم و معرفت: اگر در آثار و اثرات که جهل در عقب ماندگی توده‌ها، بروز جنگ‌ها و کشتارها و انحرافات اخلاقی و جنسی داشته است توجه شود، نقش علم و معرفت از باب شناخت اضداد، چهره می‌نماید و نقش آن در آفرینش بیداری در جامعه ناگفته هویدا می‌شود؛ و کمترین اثر و ثمر آگاهی این است که از میان فتنه‌ها و حوادث می‌تواند عبور کرده و به سر منزل مقصود برسد (99) از اینرو قرآن بین عالم وجاهل فرق قائل می‌شود (قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُون) (100) و مهم‌ترین فلسفه رسالت انبیاء را تعلیم و آموزش مردم می‌داند: «کَما أَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُون» (101)
ب تفکر: تفکر، تعقل و تدبر از واژگان است که در قرآن کریم بیش از سیصد بار استفاده شده است؛ و این دلیل بر اهمیت و نقش آن در رستگاری و نجات و هدایت انسان است. در تفکر اسلامی تفکر سبب پیدایش و افزایش بیداری می‌شود «الامام علی» ع: تفکّرک یفیدک الإستبصار، و یکسبک الإعتبار (102)
ج تقوی: تقوی وپرهیزگاری باعث بیداری اسلامی می‌شود، و نیروی درک و تمیز را در انسان تقویه می‌کند. قرآن کریم برای تقوی آثار متعددی ذکر کرده است که از مهم‌ترین آن‌ها بیداری و درک حقایق است «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا» (103) در جای دیگر، آگاهی و معرفت را ثمره تقوی می‌داند که آنان بجای خود بیداری آفرین است «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّه» (104) به نظر می‌رسد اهمیت واثر تقوی نسبت به سائر عوامل، بیشتر باشد، در یک نگاه آنار شیسم سیاسی حاکم در دنیا پیامد مستقیم بی تقوایی است. چنانچه آیت الله خامنه ای در باره سرنوشت صدام می‌گوید: دنیای سیاست جهانی، دنیایی بی تقوایی است. بی تقوایی موجب شده است که مستکبران عالم حتی به دوستان خودشان هم وفا نکنند. دیدید بر سر صدام ملعوم روسیاه چه آوردند؟ (105) از سوی دیگر، ممکن است برخی مواقع انسان‌های بیدار نا متقی نیز گرفتار تطمیع وزر و زور دشمن و فتنه گران شود، اما در انسان متقی این احتمال کاهش پیدا می‌کند، و تقوی انسان را در فتنه‌ها و حوادث حفظ می‌کند.

د عبرت آموزی:

منظور ازعبرت، این است که حوادث مشابه را با هم دیگر مقایسه کنید. هرچند انسان‌ها در زمینه و زمانه های مختلف زندگی می‌کنند، اما از نظر سنت‌های تاریخی حاکم بر رفتار و اعمال اجتماعی، سیاسی، و... می‌توانند شباهت‌های زیادی داشته باشند، که ضرورت بیداری مطرح می‌شود. از این رو قرآن کریم در آیات متعدد، عبرت آموزی از سرنوشت و سرگذشت پیشینیان به عنوان یکی از عوامل بیداری، مطرح می‌کند. آیات 137 از سوره آل عمران، 26 سوره نساء، 11 سوره انعام، 74 سوره ا عراف، 109 سوره یوسف، 36 سوره نحل، 46 سوره حج، 69 سوره نمل، 9 و 42 سوره روم، 44 سوره فاطر، 44 نور، 26 نازعات، و 82 سوره غافر، وآیه 10 سوره محمد (ص) انسان‌ها را به عبرت آموزی دعوت می‌کند. خداوند بسیاری از عوامل بیدرای را مثل تفکر، تعقل و... با تعبیرات چون «لعل» بیان می‌کند. اما عبرت آموزی را به خاطر اهمیت آن، از واژه های دستوری استفاده می‌کند «فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصار» (106) ونمونه های از تاریخ را بازگو می‌کند اما جز انسان‌های بیدار وبابصیرت را عبرت آموز نمی‌داند.

تاریخ ارسال: سه شنبه 8 مرداد 1392 ساعت: 17:21 |تعداد بازدید : 2188 نویسنده :

تنفر اسلام از تفرقه

از جمله دلایلی که گواه بر زشت بودن تفرقه می­باشد، این است که پیامبر خدا از ترس اینکه مبادا اختلاف در قرائت منجر به تفرقه و اختلاف مسلمانان شود، آنها را در هنگام روی دادن اختلاف، از قرائت قرآن منع می­نمود.

مسلم و بخاری از جنید بن عبدالله و او هم از پیامبر روایت کرده­اند: «قرآن بخوانید تا آنجا که دلهایتان را به هم ربط می­دهد و هرگاه به اختلاف افتادید، در همان­جا توقف نمایید». یعنی از آنجا پراکنده و از قرائت منصرف شوید، تا این اختلاف منجر به شر و فتنه نشود. به­رغم اینکه فضل و برکت قرائت قرآن برای همگی معلوم بوده و برای قاری قرآن در ازای یک حرف ده حسنه وجود دارد، در صورت منجر شدن آن به اختلاف و تفرقه پیامبر آن را منع کرده است؛ دیگر فرق ندارد که این اختلاف، اختلاف در قرائت و یا کیفیت ادای آن باشد، به هر صورت به قاریان امر شده است که هنگام اختلاف توقف نمایند و از هم دور شوند و هرکسی بر قرائت خود ادامه دهد. بین عمر و هشام اختلافی بر سر قرائت قرآن روی داد، پیامبر خدا در جواب آنها فرمودند: «قرائت هردوی شما صحیح است؛ اگر سبب اختلاف، فهم معانی باشد، در این مورد هم معنای صحیح  فوق یعنی آن را بخوانید و ملتزم به اتحاد و عدم تفرقه در مدلولات و معانی آن باشید و هرگاه به اختلاف افتادید یا مسئله­ای رخ داد که مقتضی مجادله و منازعه باشد و باعث تفرقه گردد، آن را ترک کنید و دنبال محکماتی بروید که باعث الفت و پیوند قلوب می­شوند و از متشابهاتی که باعث تفرقه در میان شما می­شود، پرهیز کنید» (عبدالباقی، 1407ق، ح1706). یعنی هرگاه کسانی را دیدید که در پی آیات متشابه هستند، از آنها پرهیز نمایید. این احادیث همان­طور که ابن­حجر می­گوید: «مسلمانان را بر جماعت و الفت تشویق و از تفرقه و اختلاف برحذر می­دارند و از مجادله و ستیزه نهی کرده­اند» (همان، ح1705).

تاریخ ارسال: سه شنبه 8 مرداد 1392 ساعت: 17:19 |تعداد بازدید : 2080 نویسنده :

راهکارهای تحکیم وحدت و تقریب مذهبی

. حضور در عبادات و شعائر مذهبی ـ اجتماعی

1-1. نماز جماعت

گرچه تشریع نماز به خاطر ایجاد ارتباط انسان با خالق خویش بوده، بُعد عبادی و معنوی آن برجسته­تر است، اما در شریعت اسلام تأکید شده است که در کنار سایر مسلمانان به جماعت برگزار شود. این گزارش مشهور که پیامبر(ص) از همان آغاز رسالت، این فریضه را با اصحاب به جماعت اقامه می­کرد، نشان از اهمیت این امر دارد. در اهمیت نماز جماعت همین بس که قرآن سفارش کرده است که مسلمانان باید بکوشند حتی در اوج جنگ نیز، آن را ـ البته با شرایطی خاص ـ برگزار نمایند. اصحاب و ائمه اطهار نیز به تأسی از تعالیم قرآن و سیره و سخن پیامبر(ص)، همگان را به حضور فراگیر در این عمل عبادی ـ اجتماعی تشویق می­کردند.

امام صادق(ع) بعد از بیان ثواب نماز جماعت و ارزش والای آن در برابر نماز به تنهایی و در منزل، می­فرماید: «نماز تو در خانه و به تنهایی، گرد و غباری افشانده! چیزی از آن به سوی پروردگار برنخیزد؛ و هر آنکه در    خانه­اش به جماعت نماز گزارد و از مسجد روی گرداند، نه او و نه کسی که با وی نماز گزارده است، نمازی درخور نداشته­اند؛ مگر آنکه مشکلی ایشان را از مسجد باز داشته باشد».

از این روایت به دست می­آید که نه تنها شرکت در نماز جماعت، بلکه حضور در مسجد و در میان جماعت مسلمانان نیز برای آن حضرت موضوعیت داشته است.

1-2. نماز جمعه و عیدین

دستور شریعت به اقامه نماز جمعه و عیدین نیز، یکی از مهم­ترین، زیباترین و وحدت­بخش­ترین جلوه­های حضور یکپارچه مسلمانان است. در این حرکت عبادی ـ سیاسی است که طبقات مختلف، از هر گروه و مذهب، گرد هم می­آیند و رو به سوی معبود می­نشینند و ضمن آشنایی با وظایف دینی و اخلاقی، از مشکلات جامعه خود آگاه می­شوند. صرف نظر از فریضه حج، شاید این­گونه درس برادری و همبستگی، در هیچ­یک از تعالیم عبادی و اجتماعی اسلام، تا این حد ظهور ندارد. با اختصاص یافتن یک سوره قرآن مجید (سوره جمعه) به این فریضه، از امت اسلامی خواسته شده که با شنیدن اذان نماز جمعه، همه کارها را رها کنند و در این مراسم شرکت نمایند؛ چرا که خیر آنها در چنین کاری است. پیامبر اسلام(ص) در نخستین روزهای هجرت خود به مدینه، این عمل عبادی ـ اجتماعی را به عنوان سنگ بنای تشکیلات حکومتی خود، پی ریزی کرد. همچنین بعد از آن حضرت، کسانی که زعامت امت و تدبیر امور را به عهده گرفتند، به اقامه آن پرداختند.

1-3. تأکید بر فریضه حج

کنگره عظیم حج، از جمله برنامه­ها و شعائر دینی است که از همه بیشتر، زمینه پیوندهای عاطفی، اجتماعی و مذهبی مسلمانان را فراهم ساخته است. بدون تردید، در هیچ­یک از دستورها و برنامه­های عبادی، اجتماعی و سیاسی اسلام، این همه زمینه هم­گرایی و تمرین معاشرت با همکیشان وجود ندارد. پیامها و جلوه­های زیبا و وحدت­بخش این عبادت جمعی و کانون باشکوه وحدت اسلامی را، می­توان در همسانی و همانندی نیت، آداب و مناسک، رنگ لباس حاجیان، و حضور هماهنگ آنان از هر ملیت و زبان و مذهبی در مشاهد مشرفه، و لزوم ترک مباحثه و جدالهای مذهبی به خوبی نظاره کرد. با تأکید بر این آیین باشکوه است که قرآن مجید می­فرماید: «جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَامًا لِلنَّاسِ» (مائده، 97).

راغب اصفهانی، در تبیین معنای «قِیَامًا لِلنَّاسِ» می­نویسد: «قیام» و «قوام» اسم است برای چیزی که اشیای دیگر توسط آن قوام و قیام می­یابند. طبق این معنی، مقتضای آیه شریف این است که مردم در امور دنیایی و آخرتی خود، به وسیله خانه خدا، کعبه، قوام و پابرجایی می­یابند. از این نکته (ذکر کلمه قیام) استفاده می­شود که غرض و فلسفه تشریع حج، فقط انجام اعمال ظاهری و صوری آن نیست؛ زیرا در آن صورت، قوام و قیامی بر آن مترتب نمی­شود، بلکه هدف از تشریع آن، اجتماع مسلمانان توانمند و متمکن، از سراسر شهرها و کشورهای اسلامی در یک نقطه معین می­باشد که به آشنایی و تفاهم و همیاری بپردازند و روابط سیاسی و اقتصادی و فرهنگی برقرار نمایند. بر این اساس، حج برای مسلمانان یک کنگره عظیم جهانی است که هر ساله در مرکز نزول وحی و مبدأ گسترش اسلام، برگزار می­شود و برپایه آن، وسیله قوام و قیام مردم با نژادهای مختلف، فراهم می­گردد.

شهید مطهری کعبه و حج را به عنوان یکی از رموز و محورهای وحدت مسلمانان و حرکت جمعی آنان در مسیر واحد می­داند و می­گوید: «اندک مطالعه در وضع عمل حج، به ما می­فهماند که منظور شارع مقدس اسلام از تشریع حج این بوده است که مسلمانان به یکدیگر نزدیک­تر شوند و وسیله­ای به وجود آید که مسلمانان اقطار عالم، خواه و ناخواه، یکدیگر را در یک نقطه ملاقات کنند و پیوندشان محکم­تر گردد».

به قول اقبال لاهوری، در این کنگره وحدت­بخش:

امر حق و حجت و دعوی یکی ست/ خیمه­های ما جدا، دلها یکی ست

از حجاز و چین و ایرانیم ما/ شبنم یک صبح خندانیم ما.

تاریخ ارسال: سه شنبه 8 مرداد 1392 ساعت: 17:18 |تعداد بازدید : 1191 نویسنده :

پرتوهای سنت نبوی

آنچه را که قرآن در زمینه دعوت به اتحاد و همبستگی و برحذر داشتن از اختلاف و تفرقه بیان کرده، سنت نبوی نیز آن را تثبیت و تأکید نموده و آنها را تفضیل داده است. سنت نبوی مردم را به جمع شدن و وحدت دعوت می­کند و از تفرقه و تک­تازی متنفر می­گرداند، و مردم را به سوی برادری و محبت فرا می­خواند و آنها را از عداوت و کینه­توزی برحذر می­دارد. در این زمینه کتابهای سنت مملو از احادیث پند و اندرز می­باشند.

ترمذی از ابن­عمر روایت نموده است: عمر در جابیه (اسم مکانی) خطبه­ای ایراد فرمودند بدین مضمون: ای مردم من در میان شما در جای رسول الله قرار گرفته­ام که در میانمان فرمود: «شما را (به تبعیت از) یارانم وصیت می­کنم، سپس به آنهایی که به دنبال آنها می­آیند (تابعان) و سپس به کسانی که به دنبالش می­آیند (یعنی تابع تابعان). شما را در التزام به جماعت و دوری گرفتن از تفرقه وصیت می­نمایم که همانا شیطان با شخص تنها همراه و از دو نفر دورتر است. آنکه دوست دارد در بهشت زندگی کند، پس به رأی جماعت متعهد باشد».

از ابن­عباس روایت شده که پیامبر خدا فرموده است: «دست خدا همراه جماعت است» (ترمذی، 1408ق، ح21669).

از ابن­عمر روایت شده که پیامبر فرموده است: «همانا خداوند امت مرا بر گمراهی جمع نمی­کند» (همان، ح2168).

ابن­عباس: «همانا کسی که از جماعت به اندازه وجبی فاصله بگیرد و بمیرد ، جاهلانه مرده است» (بخاری، 1407ق؛ مسلم، 1972م).

ابن­عمر: «مسلمان برادر مسلمان است و کسی که نیاز برادرش را برآورده کند، خداوند نیاز او را برآورده می­کند» (عبدالباقی، 1407ق، ح28).

ابوهریره: «هیچ­یک از شما دارای ایمان کامل نیست، مگر اینکه آنچه را برای خود دوست دارد، برای برادر دینی­اش دوست داشته باشد» (همان، ح93).

«قسم به کسی که نفس من در اختیار اوست، تا ایمان نیاورید داخل بهشت نمی­شوید و تا یکدیگر را دوست نداشته باشید، ایمانتان کامل نیست، آیا شما را به چیزی راهنمایی کنم که اگر آن را انجام دادید، محبت شما در بین شما ایجاد شود؟ سلام کردن را در بین خودتان به صورت آشکار رواج دهید» (سیوطی، ح6و670).

«مسلمانان خونشان باهم آمیخته است، کوچک­ترین آنها مسئولیتشان را ادا می­نمایند و دورترینشان را پناه می­دهند و آنان در مقابل غیر خود، دست قدرت می­باشند».

«سنت نبوی مسلمانان را با رساترین شیوه از کینه­توزی نسبت به هم و فاصله گرفتن از یکدیگر برحذر داشته است» (عبدالباقی، 1407ق، ح1660).

انس بن مالک: «نسبت به یکدیگر بغض و حسد نداشته باشید و بر همدیگر پشت نکنید، بلکه بنده خدا و برادر دینی باشید، و برای هیچ برادر مسلمانی جایز نیست که بیش از سه روز متوالی برادر دینی­اش را به قصد کینه و عداوت ترک نماید».

از ابوایوب انصاری روایت شده که پیامبر خدا فرمودند: «برای هیچ مسلمانی جایز نیست بیش از سه شب برادر مسلمان خود را ترک کند. این بر او بر این پشت کند و بهترین آنها کسی است که اول سلام را شروع کند».

ابوهریره: «از ظن و گمان پرهیز کنید؛ زیرا «ظن» دروغ­ترین سخن است. به دنبال عیب­جویی و جاسوسی یکدیگر نباشید بر سر بیع و معامله همدیگر مکر و حیله ننمایید. نسبت به یکدیگر حسد نبرید و با یکدیگر بغض و کینه نداشته باشید. به یکدیگر پشت نکنید، (بلکه) بندگان خدا و برادران دینی یکدیگر باشید» (همان).

ابوهریره: «مسلمان برادرمسلمان است به او ظلم نمی کند و او را خوار  تحقیرنمی گرداند- در این قسمت 3 دفعه به سینه خود اشاره نمود و فرمود : تقوی اینجاست، در شر بودن شخص همین کافی است که برادر مسلمان خود را تحقیر نماید . همه چیزمسلمان  بر مسلمان حرام است ، خون و مال و شرفش» (همان، ح2564).

«درهای بهشت روزهای دوشنبه و پنجشنبه باز می­شوند و تمام گناهان به جز شرک بخشیده می­شود، مگر گناه کسی که بین او و برادر دینی­اش دشمنی باشد که گفته می­شود: این دو نفر را به تأخیر اندازید تا صلح نمایند و این جمله اخیر را سه بار تکرار نمود» (همان، ح2565).

«از بدرفتاری نسبت به یکدیگر پرهیز نمایید؛ زیرا آن ریشه­کن کننده است» (همان، ح2511).

از زبیر نقل شده که رسول خدا فرمودند: «دردهای گذشتگان بر شما روی آورده، که حسد و کینه می­باشند و کینه و بغض ریشه کن کننده است، اما نمی­گویم مو را می­تراشد و ریشه­کن می­کند، بلکه دین را ریشه­کن می­کند، قسم به نفسی که جان من در اختیار اوست، داخل بهشت نمی­شوید تا ایمان نیاورید، و ایمانتان کامل نیست تا یکدیگر را دوست نداشته باشید» (همان، ح4919).

ابن­عباس: «سه کس نمازشان یک وجب از بالای سرشان تجاوز نمی­کند: 1. مردی که امامت قومی را برعهده بگیرد، در حالی که مردم او را دوست ندارند و از او راضی نیستند. 2. زنی که شوهرش از او ناراضی باشد. 3. برادرانی که از هم قطع رحم کنند» (ترمذی، 1408ق، ح2512).

ابوفراشه اسلمی: «کسی که برادرش را یکسال ترک کند، مانند آن است که او را کشته و خونش را ریخته باشد» (ابن­ماجه، 1407ق، ح971).

جابر بن عبدالله: «همانا شیطان از اینکه در جزیرة­العرب عبادت نشود، مأیوس شده، اما در فتنه و آشوب انداختن بین آنها مأیوس نشده است» (ابوداود، بی­تا، ح4515).

تاریخ ارسال: سه شنبه 8 مرداد 1392 ساعت: 17:17 |تعداد بازدید : 1152 نویسنده :

آثار تمسک به حبل الله

قرآن نتایج و آثار تمسک به حبل الهی را در همین آیات تحلیل و تبیین می­کند که از مهم­ترین آثار آن می­توان به وحدت جامعه و دوری از تشتت اشاره کرد؛ زیرا حبل الهی چیزی است که برادری ایمانی را تقویت می­کند و مردم را به نعمت اخوان و برادر بودن می­رساند.

نتیجه برادری ایمانی چیزی جز عزت و رهایی از ذلت عمومی و اجتماعی جامعه اسلامی نسبت به جوامع دیگر نخواهد بود؛ زیرا کسانی که از نعمت برادری برخوردار می­شوند، در کنار یکدیگر و برای یکدیگر و در راستای هدف مشترک و وحدت رویه و روش واحد حرکت می­کنند و از هرگونه پراکندگی در هدف و روش دوری می­ورزند. این­گونه است که در دل دشمنان خویش ابهت می­اندازند و دشمنان، ایشان را بزرگ و قوی می­یابند و نه تنها از جنگ و خونریزی که برخاسته از تفرقه و تشتت در هدف و رویه است، رهایی می­یابند، بلکه دشمنان  نیز فکر حمله و جنگ و تجاوز را از خود دور می­سازند.

تاریخ ارسال: سه شنبه 8 مرداد 1392 ساعت: 17:11 |تعداد بازدید : 1272 نویسنده :